Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 25 (1 milliseconds)
English	Persian
She is also a valued colleague.	او [زن] همچنین یک همکار ارزشمندی است. [اصطلاح رسمی و در نوشتنی]
Other Matches
colleague	هم کار
colleague	هم قطار
valued	نفیس
valued	پربها
two valued	دو ارز
many valued	بس ارز
many valued	دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
two valued	دو ارزشی
valued	ارزیابی شده
valued	ارزش گذاری شده
valued policy	بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
valued policy	بیمه نامه با ارزش معین
single valued	تک مقدار
single valued	تک ارزشی
single valued	تک ارز
multi valued	چند ارز
single valued function	تابع یک جوابی
it was valued at rials 000	ارزیابی شد
single valued function	تابع یک مقداری
it was valued at rials 000	پنج هزار ریال بهابران گذاردند
Blessings are not valued till they are gone. <proverb>	قدر عافیت کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید.
real-valued function	تابع حقیقی [ریاضی]
it is highly valued as food	برای خوراک بسیارمطلوب است
it was valued at rials 000	پنج هزار ریال قیمت شد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com