Dictiornary-Farsi | She no longer visits me. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 40 (4 milliseconds)
English	Persian
She no longer visits me.	دیگر بسراغم نمی آید


Other Matches

visits	دید و بازدیدکردن
visits	بازدید
visits	بازدید دیدار
visits	عیادت
visits	مسافرت معاینه
visits	دیدن کردن از
visits	ملاقات کردن زیارت کردن
visits	عیادت کردن سرکشی کردن
visits	کشف
visits	بررسی تفتیش
visits	بازرسی
His visits are few and far between .	دیر به دیر می آید
visits	ملاقات
no longer	نه بیشتر [زمانی]
no longer	نه دیگر [زمانی]
longer	کشیده
he no longer went there	دیگر انجا نرفت
I can't go on any longer.	من دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
longer	دیر گذشته ازوقت
longer	مدید
longer	:اشتیاق داشتن
longer	طولانی طویل
longer	دراز
longer	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer	مناسب بودن
longer	توپ بلند به اوت
longer	طی مسافت زیاد توپ
longer	بلند
longer	طولانی
longer	مدت زیاد
longer-term	دوره دراز مدت
longer-standing	از مدتها پیش
longer-range	دوربرد
I cant take (stand) it any longer.	بیش از این تاب ندارم
longer-standing	از دیرگاه
longer-standing	دیرین
it is no longer valid	از درجه اعتبار ساقط است
longer-term	دراز مدت
Your passport is no longer valid.	گذرنامه شما دیگر اعتبار ندارد.