Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
Short medium and long wave
موج کوتاه ومتوسط و بلند
Other Matches
medium wave
موج متوسط
short wave
موج کوتاه
short-wave
موج کوتاه
long wave
موج بلند
short wave converter
تبدیل گر موج کوتاه
long wave range
حیطه موج بلند
long wave receiver
گیرنده موج بلند
long wave range
ناحیه موج بلند
long wave band
باند موج بلند
long wave transmitter
فرستنده موج بلند
the long and the short of it
<idiom>
نتیجه کلی
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
long and short stitch
کوکه ای کوتاه بلند
long-and-short work
[بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
to make a long story short
<idiom>
خلاصه کردن قصه
to make a long story short
<idiom>
قصه را کوتاه کردن
Short – term ( long – term ) projects .
طرحهای کوتاه مدت ( دراز مدت )
medium
مقدار متوسط
medium
متوسط
medium
وسیله
medium
معدل
medium
واسطه دلال
medium
وسیله انجام کار
medium
رسانه
medium
متوسط معتدل
medium
وسط یا میانگین
medium
واسط
medium
میانجی واسطه
medium
واسطه
medium
محیط کشت
medium
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
medium
محیط
medium
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium
ملا "
medium
رسانهای که امکان ذخیره و نمایش داده میدهد مثل دیسک مغناطیسی یا VDU
medium
میانی
medium
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
medium
حد وسط
medium
میانه
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
transfer medium
رسانه انتقال
medium cloud
ابرهای متوسط
medium speed
بیت در ثانیه
medium-dry
شرابنهچندانشیرین RO
circulating medium
وسیله انتقال قدرت خرید
data medium
داده رسان
virgin medium
واسطه دست نخورده
virgin medium
رسانه بکر
end of medium
انتهای رسانه
dispersive medium
محیط پخش
data medium
رسانه داده ها
polarization of a medium
قطبش محیط
dispersion medium
محیط پاشندگی
medium voltage
ولتاژ متوسط
medium range
با شعاع عمل متوسط
medium pacer
توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
medium of exchange
وسیله مبادله
medium of exchange
وسیله داد وستد
medium lampholder
سرپیچ معمولی
medium gravle
شن متوسط
medium range
وسیله یا جنگ افزار برد متوسط
medium frequency
فرکانس میانه
medium frequency
بسامد متوسط
medium scale
در مقیاس متوسط
medium term
میان مدت
medium artillery
توپخانه متوسط
medium curing
قیرهای محلول کندگیر
empty medium
رسانه تهی
medium steak
استیک متوسط سرخ یا پخته شده
medium scale
نقشه مقیاس متوسط
iron at medium setting
درجهمیانیدراتو
medium format SLR (6 x 6)
شکلمتوسطSLR
secondary storage medium
رسانه انباره ثانوی
medium frequency motor
موتور با فرکانس میانی
medium scale integration
مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium scale integration
مدار مجتمع با دو قطعه
medium term forecast
پیش بینی میان مدت
medium carbon steel
فولادباکربن متوسط
a medium sized car
یک اتومبیل متوسط
medium scale intergration
مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium energy particle
ذره با انرژی متوسط
medium energy particle
ذره میان انرژی
medium pace bowler
توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
medium term loan
وام میان مدت
medium term planning
برنامه ریزی میان مدت
track
[on a sound recording medium]
تیتر آهنگ
medium range ballistic missile
موشک بالستیک میان برد
track
[on a sound recording medium]
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
medium tension distribution line
خطسیرپخشفشارمتوسط
tumble dry at medium to high temperature
بادرجهمتوسطبهبالاوخشکبهمبزنید
Unimog
[a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks]
یونیماک
[حمل و نقل]
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
To wave at someone.
به کسی دست تکان دادن
wave off
به زمین ساییده شدن هواپیما
to wave away
باشاره دست بیرون کردن
wave
موج زدن
wave
خیزاب
new wave
نیوویو
wave off
فرود همراه با سایش
wave
هیجان
wave
موجی بودن موج زدن
wave
موج
wave
فر موی سر دست تکان دادن
wave
موج رادیویی
the wave
دریا
travelling wave
موج سیار
helicopter wave
گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
wave band
باند موج
helicopter wave
موج هلیکوپترها
hertzian wave
موج هرتسی
hertzian wave
امواج هرتز hertz
ultrashort wave
موج خیلی کوتاه
velocity of a wave
سرعت پخش موج
ground wave
موج زمینی
wave amplitude
دامنه موج
wave band
دسته امواج رادیو
gun wave
موج دهانه لوله توپ
gun wave
موج ضربت دهانه لوله
WAVE file
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
harmonic wave
موج هارمونیک
harmonic wave
موج هماهنگ
full wave
تمام موج
electromagnetic wave
موج الکترومغناطیسی
damped wave
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
damped wave
موج میرنده
cosine wave
موج کسینوسی
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
continuous wave
موج پایدار
compression wave
موج فشاری
wave equation
معادله موج
carrier wave
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier wave
موج حامل
undamped wave
موج پایدار
burst wave
موج انفجار
burst wave
موج ترکش
wave celerity
سرعت موج
bow wave
موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
figer wave
فرانگشتی
wave bands
باندهای موج
wave drag
پسای موج
wave speed
سرعت موج
wave velocity
سرعت موج
electron wave
موج الکترونی
hertzian wave
موج رادیویی
electromagnetic wave
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electric wave
موج الکتریکی
diffracted wave
موج پراشیده
density wave
موج چگالی
de broglie wave
موج دوبروی
bow wave
موج سینه
shear wave
موج برشی
standing wave
موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
stationary wave
موج ایستاده
stationary wave
موج ساکن
radio wave
موج رادیویی
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
the wave heaves
خیزاب بلندمیشودومیافتد
light wave
موج نوری
progressive wave
موج پخش شونده
pressure wave
موج فشار
plane wave
موج مسطح
plane wave
موج صفحهای
standing wave
موج ساکن
standing wave
موج ایستاده
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
numbered wave
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
sawtooth wave
جریان دندان ارهای
sine wave
موج سینوسی
sinusoidal wave
موج سینوسی
sky wave
موج فضایی
sky wave
موج یونکرهای
sky wave
امواج اسمانی
square wave
موج چهار گوش
square wave
موج مربعی
square wave
موج مربع
square wave
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
ionospheric wave
موج فضایی
ionospheric wave
موج یونکرهای
non sinusoidal wave
موج غیر سینوسی
sawtooth wave
موج دنده ارهای
infrasonic wave
موج مادون صوت
indirect wave
موج غیرمستقیم
transient wave
موج سیار
transient wave
امواج سیار
wander wave
موج سیار
wander wave
امواج سیار
transversal wave
موج عرضی
transverse wave
موج عرضی
impluse wave
موج ضربهای
hybrid wave
موج مرکب
muzzle wave
موج پرتاب گلوله
muzzle wave
موج ضربتی دهانه لوله توپ
interference wave
موج انترفرنس
interference wave
موج مزاحم
permanent wave
فرششماهه
to wave farewell
باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
wave train
قطار موج
longitudinal wave
موج طولی
mach wave
انتن سرعت سنج هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com