Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 31 (4 milliseconds)
English	Persian
Such exravagance reduced her to beggary .	این ولخرجی با لاخره اورابگدایی انداخت
Other Matches
beggary	گدایی
beggary	محل سکونت گدایان گداخانه
reduced	کاهیده
reduced strenght	استعدادجنگی کم
reduced strenght	حداقل استعداد جنگی
reduced price	بهای کاسته بهای تخفیف دار
reduced price	بهای نازل
reduced pressure	فشار کاهیده
reduced temprature	دمای کاهیده
reduced variable	متغیر کاهیده
reduced velocity	گرانروی کاهیده
to be reduced to poverty	بگدائی افتادن
to be reduced to poverty	فقیر شدن
to be reduced to the ranks	بپایه سربازی تنزل یافتن
to be reduced to starvation	اجبارا گرسنگی کشیدن
reduced mass	جرم کاهیده
reduced mass	جرم کاهش یافته
reduced charge	خرج کمتر یا پایین تر توپ
reduced circumstances	بینوایی
reduced circumstances	بیچیزی
reduced cues	نشانههای مخفف
reduced employees	کارمندان کم شده
reduced employees	کارمندان منفصل گردیده
reduced eye	چشمی باریک شده
reduced form	فرم تعدیل شده
reduced form	فرم تقلیل یافته
reduced lighting	حرکت با چراغ کم نور
reduced lighting	حرکت با نور کم رانندگی با چراغ جنگی
reduced instruction set computer	طرح CPU که مجموعه دستورات
reduced instruction set computer	کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای کاسته شده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com