Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
Sun mode position
طریقهموقعیتخورشید
Other Matches
mode
روش
mode
طرز
mode
شیوه
mode
وجه
mode
باب
mode
مد
mode
طرز طریقه
mode
اسلوب
mode
سبک
mode
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode
نوشتن یک دستور که پس از انتخاب دکمهای که به سرخط می رود اجرا میشود
mode
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
mode
فرمان ODE
mode
روش انجام کاری : روش عمل کردن کامپیوتر
mode
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
mode
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
mode
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
mode
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
mode
حالت کامپیوتر برای دریافت داده
mode
حالت ای که در آن هر دستور برنامه در محلهای متمادی ذخیره می شوند
mode
یات مربوطه را وارد میکند
mode
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
mode
روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان
mode
ارسال داده با استفاده از داده محاورهای
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
رسم
TV mode
رویتلوزیون
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
mode
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
mode
نما
pi mode
روش پی
a la mode
مد روز
a la mode
متداول
insert mode
حالت درج
insert mode
حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
command mode
حالت فرماندهی
command mode
وضعیت دستوری
typeover mode
حالت تایپ روی مطلب
input mode
وضعیت ورودی
control mode
باب کنترل
conversational mode
باب محاورهای
chararcter mode
حالت دخشهای
locate mode
باب مکان یابی
localizer mode
روش کنترل هواپیما بااستفاده از انتن سمت نما
simplex mode
باب سادک
slave mode
حالت پیرو یا برده
snake mode
روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
browse mode
حالت بررسی عمومی
browse mode
حالت ویرایش کامل
burst mode
حالت پیوسته
burst mode
وجه پشت سرهم
glide mode
روش پرواز ازاد
calculator mode
وجه حسابگر
byte mode
وضعیت بایت
byte mode
وجه بایت حالت بایت
wheel mode
ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
whirling mode
نوسان شفت
draft mode
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
theoretical mode
نمای نظری
iconic mode
شیوه تصویرسازی حسی
immediate mode commands
فرامین مد صریح
input mode
حالت ورودی
tuning mode
حالتصدا
VCR mode
مدVCR
coupled mode
روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
coupled mode
روش کنترل خودکار
conversational mode
حالت محاورهای
mode selectors
انتخابگرحالت
mode selector
انتخابگرحالت
forward mode
افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
track mode
روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
track mode
روش تعقیب هدف
glide mode
روش پرواز با مسیر باد
local mode
باب محلی
governing mode
روش کنترل خودکار
governing mode
روش کنترل
exposure mode
دکمهتغیرفیلم
edit mode
حالت ویرایش وضعیت ویرایش
edit mode
مد ویرایش
conversational mode
سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
graphics mode
حالت نگاره سازی
conversational mode
مد محاورهای
privileged mode
وجه ممتاز
mode of vibration
شیوه ارتعاش
mode of transport
نوع حمل و نقل
mode of transport
روش حمل
mode of progression
چکونگی یا طرزپیشرفت
mode of production
وجه تولید
mode of production
طرز تولید
mode of production
شیوه تولید
mode of execution
روش انجام کاری
mode of execution
طرز اجرا
mode interval
فاصله نما
mode indicator
نشانگر حالت
move mode
باب حرکت
vibrational mode
شیوه ارتعاش
multiplex mode
حالت تسهیم
multiplex mode
وضعیت تسهیم
privileged mode
حالت ممتاز
protected mode
حالت محفوظ
prototaxic mode
شیوه ادراکی ابتدایی
reactive mode
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
parataxic mode
شیوه ادراکی خود- محوری
overtype mode
حالت تایپ روی مطلب
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
real mode
حالت واقعی
noisy mode
سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
noisy mode
رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
noisy mode
باب پرخش
navigation mode
روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
calculator mode
مد ماشین حساب
access mode
باب دستیابی
mathematical mode
مدل ریاضی
answer mode
حالت جواب
answer mode
حالت پاسخ
safe mode
حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
mixed mode
باب امیخته
batch mode
باب دستهای
master mode
وضعیت اصلی
addressing mode
وضعیت ادرس دهی
overtype mode
تایپ رویهم
addressing mode
باب نشان دهی
burst mode
وضعیت پشت سرهم
master mode
حالت راهبر
copy output mode
روکشخروجیکپی
graphic display mode
مد نمایش گرافیکی
automatic mode switching
راه گزینی حالت خودکار
manual/automatic mode
سبکدستی
preferred cognitive mode
شیوه شناختی مرجح
mode of operation
[Technology]
کارکرد
land arm mode
سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
mode of operation
[Technology]
عاملیت
page mode ram
حالت صفحه حافظه دستیابی مستقیم
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
focus mode selector
انتخابگرکانون
mixed mode experssion
عبارت امیخته یاب
current mode logic
منطق جریانی
all points addressable mode
حالت گرافیکی که در آن هر پیکسل جداگانه قابل آدرس دهی است و رنگ و خصوصیات آن تعریف شده اند
manual/automatic mode
اتوماتیک
data entry mode
حالت ثبت داده ها
memory addressing mode
باب ادرس دهی حافظه
multiple exposure mode
چندحالته
they schemed a mode of escape
راه گریزی اندیشیدند
mixed mode macro
درشت دستور امیخته باب
Attitude of mind . Mode of thought .
طرز فکر
t position
حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
on position
وضعیت وصل
position
مستقرشدن یاکردن
position
مقام
position
وضعیت
position
قراردادن یاگرفتن
to be in a position to do something
موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
position
منصب
position
شکل موقعیت
position
قراردادن امورات مربوط به وفایف
position
حالت محل سازمانی
position
مقام شغل سازمانی
position
بردار مکان
[ریاضی]
an a for a position
درخواست دهنده برای کار
position
شغل رسمی
position
موضع
position
مقام یافتن سمت
position
وضعیت موضع
position
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
position
محل
position
جا
position
نظریه
position
وضع
y position
حالت- ایگرگ
position
نهش
position
وضع چگونگی
position
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position
شغل
position
قرار دادن چیزی در محل خاص
position
مرتبه مقام
position
جایگاه
position
محل چیزی
position
موقعیت
rigging position
وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
sign position
موضوع علامت
position warfare
نبرد موضعی
rest position
وضعیت ساکن
rest position
موقعیت سکون
punch position
موضع منگنه
prone position
حالت درازکش
prone position
وضعیت درازکش
print position
موقعیت چاپ
print position
مکان چاپ
primary position
موضع ابتدایی
primary position
موضع اصلی
predicament position
بخطر افتادن
punch position
محل منگنه
ready position
حالت حاضر به تیر
ready position
حاضربه تیراندازی
rest position
استراحتگاه
response position
مکان جواب
repetition of position
تکرار وضعیت
reference position
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com