English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English Persian
Sunday School مدرسهی یکشنبه
Other Matches
last sunday همین یکشنبه که گذشت
last sunday یکشنبه گذشته
Sunday یکشنبه را گذراندن
Sunday مربوط به یکشنبه تعطیل
Sunday یکشنبه
sunday punch کاراترین ضربه در بوکس
passion sunday یکشنبه دوم پیش ازعیدرستاخیزمسیح یا عیدفصح
Mothering Sunday روزمادر
low sunday اولین یکشنبه بعد از عید پاک
Palm Sunday یکشنبهی پیش از عید پاک
quinquagesima sunday یکشنبه پیش ازلنت
Sunday Schools مدرسهی یکشنبه
On Sunday night. شب یکشنبه
rope yarn sunday بعد از فهر ازاد
rope yarn sunday بعد از فهرروز تعطیل
the school is out مدرسه تعطیل است
to go to school باموزشگاه رفتن
to go to school درس خواندن
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
school بمدرسه فرستادن درس دادن
go to school خواننده میله نوری
first school -مخصوصبچههایبین5تا9سال
first school پایهدبسبان
school رام کردن وعادت دادن
school جماعت همفکر
school تربیب کردن
school دانشکده
school مکتب نحله
school اموزشگاه
school مکتب دبستان
school جماعت
school دبیرستان
school گروه پرندگان
school دسته ماهی
school دسته
school گروه
school تحصیل در مدرسه
school تدریس درمدرسه
school مرکز اموزش نظامی
school مدرسه
school مکتب علمی یافلسفی
school تادیب یا تربیت کردن
school تربیت اسب
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
school مکتب
theological school مدرسه علوم دینی
school figures مجموعه 96 حرکت در اسکیت
technical school هنرستان دبیرستان فنی
school figures حرکات اسب
school miss دخترکم رو یانا ازموده
to enrol somebody at a school کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
school mate هم شاگردی
school mate هم مدرسه
school neurosis روان رنجوری اموزشگاهی
school fellow هم شاگردی
to leave school ترک تحصیل کردن
to leave school ازتحصیل دست کشیدن
to leave school ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
training school اموزشگاه حرفهای
technical school اموزشگاه فنی
school of jurisprudence مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school psychologist روانشناس اموزشگاهی
school phobia مدرسه هراسی
school psychology روانشناسی اموزشگاهی
school report گزارش اموزشگاه
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
school teacher اموزگار
school truancy مدرسه گریزی
school pence پول هفتگی اموزشگاه
school year سال تحصیلی
secondery school دبیرستان
school of tecnology مدرسه عالی فنی
school readiness امادگی ورود به مدرسه
secondery school مدرسه متوسطه
special school اموزشگاه استثنایی
technical school مدرسه فنی
training school کاراموزگاه
vienna school مکتب وین
school-leaver کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day. آخرین روز مدرسه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
to be moved to another school به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting تیراندازی در مدرسه
school friend دوستمدرسهای
graduate school دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
driving school آموزشگاهرانندگی
vocational school اموزشگاه حرفهای
wurzburg school مکتب وورتسبورگ
zurich school مکتب زوریخ
day school مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
school age سن مدرسه
old school tie سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school شیرخوارگاه
pre-school مهدکودک
pre-school وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school پیش دبستانی
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age سن آغاز تحصیل
school age سالهای تحصیل
school zone قلمرومدرسه
business school مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
day school مدرسهی روزانه
school fellow هم مدرسه
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
banking school مکتب بانکداری
austrian school مکتب اتریشی
austrian school یزر و بوهم باورک
association school مکتب تداعی
grammar school مدرسه ابتدایی
grade school مدرسه ابتدایی
summer school کلاس تابستانی
foundation school اموزشگاه موقوف
hedge school اموزشگاه پست
manchester school مکتب منچستر
liberal school مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
leipzig school مکتب لایپزیک
school of law دانشکده حقوق
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
hedge school مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
summer school مدرسه تابستانی
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
primary school دبستان
elementary school دبستان
high school دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
secondary school دبیرستان
junior school دوره اول دبیرستان
middle school دبیرستان
comprehensive school اموزشگاه جامع
infant school کودکستان
nursery school کودکستان
preparatory school اموزشگاه امادگی
private school اموزشگاه خصوصی
private school مدرسه ملی
trade school مدرسه حرفهای
night school اموزشگاه شبانه
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
school drop out افت تحصیلی
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
roman school مکتب رفائیل
raphael school مکتب رفائیل
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
principal of a school مدیر اموزشگاه
preliminary school مدرسه ابتدائی
parochial school اموزشگاه کلیسایی
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
school drop out ترک تحصیل کرده
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school divine اموزگارالهیات
school divine طلبه
school counselor مشاور مدرسه
school center مرکز اموزش
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
salpetriere school مکتب سالپتریر
reform school دارالتادیب نوجوانان
orthodox school مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
neoclassical school مکتب نئوکلاسیک
nancy school مکتب نانسی
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary school مکتب پولی
mathematical school مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical school مکتب ریاضی
maternal school اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school کودکستان
normal school دانش سرا
nongraded school اموزشگاه بی دانشپایه
one of the sunni school Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
orthodox school مکتب کلاسیک
normal school دارالمعلمین
one of the sunni school شافعی مذهب شافعی
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
parnassian school of poets شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
senior high school مدرسه متوسطه
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
school age children کودکان واجب التعلیم
school of hard knocks <idiom> تجربه عادی از زندگی
marginal utility school قرار داد
junior high school دبیرستان مقدماتی
go to the school of hard knocks <idiom> نخوانده ملا شدن
go to the school of hard knocks <idiom> در کوچه و بازار یاد گرفتن
Children start school at the age of 7. بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
They dont recognize your high-school diploma here. دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com