English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
bulletin board system پایگاه داده اطلاعات و پیام که توسط مودم و اتصال کامپیوتری قابل دسترسی است
bulletin board system سیستم تخته بولتن
Other Matches
bulletin board تخته بولتن
bulletin board تابلوی اعلانات
bulletin board board bulletin electronic
electronic bulletin board یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
system board برد سیستم
bulletin پژوهنامه
bulletin بولتن
bulletin نشریه اطلاعاتی
bulletin اگاهینامه پژوهشنامه
bulletin تابلو اعلانات
bulletin ابلاغیه رسمی بیانیه
bulletin اگهی نامه رسمی
bulletin boards board bulletin electronic
technical bulletin نشریه فنی
technical bulletin بولتن فنی
bulletin boards تخته بولتن
bulletin boards تابلوی اعلانات
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
board جلد کردن تخته
board تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board تخته
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board میز غذا
board اغذیه
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board صفحه مدار
board سوار
board برد
above board به طور آشکار
above board بی حیله
board میزشوریادادگاه
board کشتی
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board روکش کردن
board سکوی شیرجه
board صفحه یامیز شطرنج
board تابلوی امتیازات
board مقوا
board شدن
board تخته حاوی نقشه
board کمیته تخته کار صفحه چارت
board هیئت ژوری
board هیات
board منزل کردن
board پانسیون شدن
board تخته پوش کردن
board سوارشدن بکنارکشتی امدن
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board تابلو
board غذای روی میز
with whom do you board پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
To get on board. سوار کشتی شدن
board هیئت کمیسیون
across the board شامل تمام طبقات
across the board یکسره
over the board بازی شطرنج حضوری
to go on board سوارکشتی شدن
i got it over board انرادرکشتی اوردم
i/o board تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
go by the board از ناو پرت شدن
by the board از طرف پهلوی ناو
to board out بیرون ازخانه خود غذاخوردن
across the board سرجمع
story board مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
switch board تابلوی برق
gang board تخته پل درازوباریک
switch board صفحه تقسیم برق
free board عمق یا ارتفاع ازاد
switch board صفحه کلید برق یاتلفن
fuse board تخته فیوز
free board ارتفاع سطح اب تا تاج سد
free board فاصله بین اب و عرشه کشتی
deflection board تابلو تصحیح سمت
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
straw board مقوای ضخیم
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
foot board تخته کف
direction board پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
distribution board تابلوی اتصالات
drian board تخته قطران
eaves board لب بند
editorial board هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
bread-board تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
expansion board برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
extender board وسیله عیب یابی
takeoff board تخته پرش طول
fascia board تخته لب بند
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
fibre board فیبر تخته
finger board جا انگشتی
draught board تخته شطرنجی برای بازی چکرز
float board پره
direction board صفحه سمت نما
card board مقوای نازک
board game بازی روی تخته
chess board صفحه شطرنج
chip board نئوپان
circuit board تخته مدار
circuit board برد مدار
weather board تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
wash board تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
wash board تخته رختشویی
center board ته قایق بادبانی
bread-board تختهی نان بری
backing board تختهپشتیبان
back board جلدپشتی
alighting board تختهتراز
emery board سوهان ناخن
diving board دایو
diving board تخته پرش
diving board تختهی شیرجه
bread-board تختهی آمادهی مدار سازی
bread-board لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
casualty board تابلوی نمودار ضایعات یکان تابلوی تلفات
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
valley board اب رو درهای
terminal board محوراتصال سیمها
terminal board تخته اتصال سیم
daughter board تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
daughter board یک برد مدار که روی برداصلی نصب میشود
tea board سینی
deck board کف پالت
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
decline board پیش تخته ژیمناستیک
board games بازی روی تخته
defensive board دفاع سبد
terminal board تخته کلم
terminal board تخته ترمینال
unpopulated board تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
commitment board هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
tread board کف پله
top board میز نخست شطرنج
to fall over board ازکشتی پرت شدن
tilting board صفحه کج شونده
three ply board تخته سه لا
thin board لا
dash board گل گیر درشکه
dash board داش برد
deflection board تابلو انحراف سنج
status board تابلو وضعیت
ledger board تخته افقی روی نرده پلکان یانرده ایوان
paste board کارت
paste board مقوا
particle board تخته خرده چوب
particle board نوتخته
panel board تابلوی برق
maneuvering board تابلوی نمایش مانور ناوها
maneuvering board لوحه مانور
maneuvering board لوحه سینماتیک
mantel board طاقچه چوبی
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
playing the board بازی بر صفحه
ledger board تخته کف چوب بست ساختمان
lee board تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
populated board یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
logic board تخته منطقی
logic board برد منطقی
plotting board صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
low board سکوی یک متری شیرجه
plotting board پلاتینگ برد
playing the board بازی فی نفسه
mantel board در بالای بخاری
paddle board تخته شنا
mother board برد مدار چاپی اصلی
mother board بردمادر
mother board برد اصلی
mother board تخته اصلی
mould board در گاواهن خاک برکردان
moulding board تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
notice board 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
notice board تابلو اعلانات
multifunction board برد چند وفیفهای
mortar board کلاه چتر گوش دانشکده
mortar board کپه ساروج
mortar board کپه ملاط
pack board وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
mason's board ماله بنایی
ouija board لوح احضار
open board صحنه خلوت شطرنج
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
on board regulation تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
on board computer کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
on board a ship سوار کشتی
on board a ship در کشتی
notice board تابلوی خبری
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
side board میز پا دیواری
side board میز دم دستی
shoulder board پیش فنگ
shoe board علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
high board سکوی شیرجه 3 متری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com