Dictiornary-Farsi | Talking of Europe ,please allow me … | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 61 (5 milliseconds)

English	Persian
Talking of Europe ,please allow me …	حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...


Other Matches

Europe	قاره اروپا
the concert of europe	منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
he was ordered to europe	او باروپاگسیل گردید
he was ordered to europe	او مامور اروپا شد
the concert of europe	دول متوافق اروپا
to e. carpets to the europe	فرش به اروپا فرستادن
council of europe	ن پیوستند
concert of europe	اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
I am thinding of going to Europe.	خیال دارم به اروپ؟ بروم
the play of europe	کشور سویس
All of a sudden , he turned up in Europe .	یکدفعه سر از اروپا درآورد
He had some fascinating tales to tell about europe.	چه تعریفها که از اروپانمی کرد
I have visited Europe time and again.	بارها اروپا را دیده ام.
How long wI'll you stay in Europe ?	چند وقت اروپا می مانید ؟
He left his family in Europe .	خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
The climate of Europe desnt suit me.	حال آمدن ( بهوش آمدن )
Of this amount Europe's share is 20 percent.	از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
My trip to Europe was business and pleasure combined .	سفرم به اروپ؟ هم فال بود وهم تماشا
But no one was ever talking about that!	اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
What's it [all] about? [ What are you talking about?]	موضوع چه است؟ [از چه چیزی حرف می زنی؟]
We were just talking about you.	الان داشتیم حرف تورامی زدیم
Not to know what one is talking about.	از موضوع ( مرحله )پرت بودن
it is of no use talking	سخن گفتن سودی ندارد
talking of ...	حال که صحبت از...... بمیان امد
he kept on talking	گفت
he kept on talking	زد
he kept on talking	هی حرف
talking-to	تنبیه
talking to	نصیحت توبیخ
talking	ناطق
talking to	اخطار
talking to	تنبیه
talking	سخنگو
talking-to	سرزنش رسمی
talking-to	نصیحت توبیخ
he kept on talking	هی سخن
talking to	سرزنش رسمی
now you're talking	این شدحرف حسابی
he was talking at him	بدرمیگفت که دیواربشنود
he was talking about me	درخصوص من صحبت می کرد
talking-to	اخطار
he kept on talking	همچنان سخن میگفت
Stop talking! <idiom>	ساکت باش!
talking points	نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
Please face me when I'm talking to you.	لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
talking point	نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
talking computer	کامپیوتر سخنگو
talking is not permitted	سخن گفتن مجاز نیست صحبت ممنوع است
talking machine	گرامافون
talking machine	دستگاه ضبط صوت
sleep talking	خواب گفتاری
smooth-talking	مطمئنومتقاعدکننده
stock talking	سیاهه برداری از موجودی
talking books	صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
talking book	صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
She was talking to (with ) a friend .	داشت با دوستش صحبت می کرد
They were talking in Spanish .	بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
The professor knows what he is talking about.	استاد ازروی اطلاع صحبت می کند
They were stI'll talking away at midnight.	تا نیمه شب یک بند صحبت می کرد ند
Now you are talking. That makes sense.	حالااین شد یک حرف حسابی