Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
That is my line ( field ) .
خودم این کاره هستم
Search result with all words
field line
خط میدان
line of electric field strength
خط شدت میدان الکتریکی
line of magnetic field strength
خط میدان مغناطیسی
magnetic field line
خط میدان مغناطیسی
Other Matches
line to line fault
اتصال کوتاه دوقطبی
line by line milling
فرز کردن سطر به سطر
line to line voltage
ولتاژ بین دو خط
line to line voltage
ولتاژ زنجیر شده
line to line spacing
فاصله سطور
line to line fault
تماس خطوط
line by line milling
فرز کردن سطری
line to line fault
اتصال کوتاه بین دو فاز
line by line analysis
تجزیه سطر به سطر
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
field name
نام فیلد
zero field
بی میدان
field
فیلد
field
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field
بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
zero field
میدان صفر
field
شاخه
[دانشی]
field
میدان
well field
حوزه تغذیه کننده چاه
field
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
to take the field
جنگ اغازکردن
to keep the field
درجای خودثابت ماندن
to keep the field
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
To take field against somebody .
بر علیه کسی وارد شدن
field
رشته
[دانشی]
right field
سمتراستزمین
zero field
بی حوزه
field
خارج اداره یا کارخانه
field
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field
زمین
field
دشت
field
میدان رزم صحرا
field
زمینه رزمی صحرایی
field
میدان دید
field
کارگاه
field
پایکار
field
بمیدان یا صحرا رفتن
field
دایره
field
رشته
field
دشت کشتزار
field
صحرا
field
فرودگاه
field
زمین بازی
field
مشابه 4036
field
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field
میدانه
field
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
نوشتن داده روی PROM
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field
حوزه
field
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field grade
افسر ارشد ارتش
field form
نمودار میدان
field grade
رده رزمی
field grade
افسر ارشد درجه افسر ارشدی
field frequency
بسامد میدان
field goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal
گل
field glass
دوربین صحرایی
field glass
عدسی درونی دوربین یاذره بین
field goal
گل از راه دور
field force
نیروی میدانی
field games
بازیهای میدانی
field engineer
مهندس پای کار
field flux
شاره میدان
field duty
خدمات رزمی
field duty
ماموریت رزمی
field effect
با تاثیر میدانی
field effect
اثر میدان
field emission
صدور میدانی
field emission
پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
field energy
انرژی میدان
field engineer
مهندس پایکار
field equation
معادله ی میدان
field equation
معادلات میدان
field exciation
تحریک میدان
field excitation
تحریک میدان
field exercise
تمرین رزمی
field exercise
خدمات صحرایی
field exercise
تمرین صحرایی
field expedient
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
field distribution
پخش میدان
field gun
توپ صحرایی
field manual
دستور رزمی
field manual
ائین نامه صحرایی
field mark
نشان میدان
field mouse
موش صحرائی
field work
پژوهش میدانی
field notes
یادداشتهای صحرایی
field of action
میدان اثر
field of application
میدان کاربرد
field of attention
میدان توجه
field of battle
میدان جنگ
field of battle
میدان رزم
field of consciousness
میدان هشیاری
field of fire
میدان تیر
field of fire
میدان اتش
field maintenance
نگهداری در صحرا
field maintenance
نگهداری صحرایی
field magnet
اهنربای میدان
field gun
توپ رزمی
field hokey
هاکی روی چمن
field house
ورزشگاه سرپوشیده
field house
تالار سرپوشیده بزرگ
field intensity
شدت میدان مغناطیسی
field intensity
شدت میدان
field judge
داور میدان
field kitchen
اشپزخانه صحرایی
field laboratory
ازمایشگاه صحرایی
field length
درازای میدان
field magnet
میدان مغناطیسی
field magnet
اهنربای مولد
field of force
میدان نیرو
field distortion
اعوجاج میدان
control field
فیلد کنترل
electric field
میدان الکتریکی
electromagnetic field
میدان الکترومغناطیسی
electrostatic field
میدان الکتروستاتیکی
stray field
میدان هرز
field allowance
فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
field archery
تیراندازی صحرایی
field army
ارتش رزمی
field army
ارتش صحرایی
field army
ارتش
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
effective field
میدان موثر
distortion of field
اغتشاش میدان
control field
میدان کنترلی
track and field
دو و میدانی
track and field
دیسک و غیره
corn field
گندم زار
corn field
مزرعه
track and field
چکش
track and field
ه
track and field
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
cricket field
زمین کریکت
curl field
میدان حلقوی
data field
فیلد داده ها
demagnetizing field
میدان مغناطیس زدا
derived field
فیلد مشتق
tension field
میدان کششی
field artillery
توپخانه صحرائی
field atrillery
توپخانه صحرایی
field battery
اتشبارصحرائی
field commands
قسمتهای رزمی
field configuration
ترکیب و شکل میدان
field constant
ثابت میدان
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control
کنترل میدان
field cornet
کلانتریا امین صلح درشهرستانهای colonyepac
field current
جریان میدان
field day
روز نظافت عمومی
field definition
تعریف فیلد
field deformation
تغییر شکل میدان
field density
چگالی میدان
field dependence
وابستگی میدانی
field direction
جهت میدان
field displacement
جابجایی میدان
field commands
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
field commands
یکانهای رزمی
field bolt
پیچ و مهره
field book
دفترچه یادداشت نقشه بردار
field buying
خرید در صحرا
field buying
خرید کردن در صحرا خرید محلی
field buying
خریددر صحنه جنگ
field capacity
فرفیت نگهداری
field capacity
گنجایش زراعی
field captain
کاپیتان تیم
field coil
پیچک مغناطیس گر
field coil
سیم پیچ میدان
field colors
پرچم نظامی
field colors
پرچم رزمی پرچم یکانی
field colours
پرچم نظامی
field colours
پرچم کوچک
field distortion
انحراف میدان
field of force
میدان نیروی مغناطیسی
field winding
سیم پیچی میدان
free field
حوزه ازاد
series field
میدان زنجیری
sensory field
میدان حسی
self consistent field
میدان خود سازگار
gold field
ناحیه زرخیز
grain field
کشتزار
grain field
گندم زار
gravitational field
میدان گرانش
soccer field
زمین فوتبال
grounded field
سیم پیچ متصل به زمین
rugby field
زمین بازی رگبی
rotating field
میدان گردان
rotary field
میدان دوار
rice field
برنج کاری
rice field
شالی زار
high field
میدان قوی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com