Dictiornary-Farsi | The employer deducts taxes from the salary. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 63 (5 milliseconds)

English	Persian
The employer deducts taxes from the salary.	کارفرما مالیات را از درآمد کم می کند.


Other Matches

I must make do with this low salary. I must somehow manage on this low salary.	بااین حقوق کم باید بسازم
deducts	کم کردن
deducts	کسرکردن
deducts	وضع کردن
deducts	کم کردن چیزی از کل
He deducts the amount from the invoice.	او [مرد] این مبلغ را از حساب کسر می کند.
employer	کارفرما
employer	صاحب کار
employer	استخدام کننده
employer's liability	تعهدات کارفرما
employer's liability insurance company	شرکت بیمه
salary	حقوق دادن
salary	مواجب
salary	شهریه
salary	حقوق
salary	دستمزد
salary	اجرت
regular salary	حقوق ثابت
My salary is too small for me .	کمترین توجهی نکرد
salary increase	افزایش حقوق
toincrease any one's salary	اضافه حقوق بکسی دادن
monthly salary	ماهانه
toincrease any one's salary	مواجب کسیرا افزودن
regular salary	حقوق دائمی
salary increase	اضافه حقوق
toincrease any one's salary	برحقوق کسی افزودن
monthly salary	مواجب ماهیانه
Deduct it from my monthly salary .	زحمت را کم کردن
My salary doesnt last me to the end of the month.	حقوقم به آخر ماه نمی رسد
taxes	تحمیل تقاضای سنگین
taxes	فشاراوردن بر
taxes	متهم کردن
taxes	مالیات گرفتن از
taxes	مالیات
taxes	باج
taxes	سخت گیری مالیات بستن
taxes	خراج
taxes	ملامت تهمت
taxes	عوارض
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
specific taxes	مالیاتهای خاص
free from taxes <adj.>	معاف از مالیات
taxes in kind	مالیات جنسی
inspector of taxes	مامورمالیات
remission of taxes	صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
indirect taxes	مالیاتهای غیر مستقیم
income taxes	مالیات برعایدات
withholding taxes	مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
direct taxes	مالیاتهای مستقیم
arrears of taxes	بقایای مالیاتی
capitation taxes	مالیات سرانه
rates and taxes	عوارض ومالیات
income taxes	مالیات بر درامد
regressive taxes	مالیاتهای کاهنده مالیاتهای نزولی
levying of taxes	وضع مالیات
excise taxes	مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
excise taxes	مالیات بر فروش
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
general sales taxes	مالیات بر مصرف کلی وجزیی
marginal propensity to pay taxes	میل نهائی به پرداخت مالیات
to bear all customs duties and taxes	تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن

The employer deducts taxes from the salary.

کارفرما مالیات را از درآمد کم می کند.