Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
The engine runs by a battery.
این موتور با باتری کار می کند.
Other Matches
runs
پیمودن
runs
پخش شدن جاری شدن
runs
دوام یافتن ادامه دادن
runs
دویدن
runs
اداره کردن
runs
کارکردن موتور
runs
ردیف
runs
سلسله
runs
ترتیب محوطه
runs
سفر
runs
گردش
runs
دور
runs
اجرا
runs
امتداد
runs
رانش دایر بودن
runs
راندن
runs
مسیر
runs
ردپا حدود
runs
به کار انداختن روشن کردن موتور
runs
دستورات یک برنامه
re-runs
دوباره دویدن
re-runs
برنامهی تکراری
re-runs
نمایش مجدد
runs
دستور RUN
runs
اجرای مجموعهای دستورات یا برنامه ها یا توابع توسط کامپیوتر
runs
کار کردن یک وسیله
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
نشان دادن
runs
یک راه عکسبرداری هواپیما
runs
یک امتیاز
runs
اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
runs
اجرای
runs
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
trial runs
استفاده ازمایشی
dummy runs
تمرین بدون استفاده ازمهمات جنگی
the train runs without a stop
قطار بدون ایست
the train runs without a stop
میرود
He is running ( runs ) the factory .
او کارخانه را می گرداند
Generosity runs in the family.
سخاوت دراین خانواده ارثی است
He is the boss . He runs the show.
اوهمه کاره است
The route runs across this country.
خط مسیر از این کشور می گذرد.
Two dogs fight for a bone, and a third runs away w.
<proverb>
دو سگ بر سر استخوانى مى جنگند سومى آنرا بر مى دارد و مى برد .
The book runs to nearly 600 pages.
این کتاب تقریبا بالغ بر ۶۰۰ صفحه می شود.
h engine
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
engine
موتور
F-1 engine
موتوراف1
J-2 engine
موتورجی2
engine
نقشه کشیدن
engine
ذکاوت تدبیرکردن
x engine
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
engine
الت
v engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
engine
ماشین
engine
موتور اسباب
engine
ماشین بخار
engine
موتور ماشین دستگاه مولد نیرو
engine
بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
engine
موتورغیر الکتریکی
engine
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
engine performance
توان موتور
engine house
جایگاه لوکوموتیو
engine sump
کارتل روغن
engine stand
محل مونتاژ موتور
engine seizure
گیرپاژ موتور
engine rating
توان موتور
engine mounting
نصب موتور قرارگاه موتور
engine nacelle
گهواره موتور
engine oil
روغن موتور
engine order
دستور ماشین
engine power
قدرت موتور
engine performance
قدرت موتور
engine sump
تشتک روغن
engine with horizontally
cylinders opposed موتور بوکسر
hydraulic engine
موتور ابی
heat engine
موتور حرارتی
gasoline engine
موتور بنزینی
gasoline engine
اتوموتور
gas engine
موتور گازی
gas engine
موتور گازسوز
garden engine
اب پاش تلمبهای برای اب دادن باغ
garden engine
تلمبه اب پاش
four stroke engine
موتور چهار زمانه
four cycle engine
موتور چهارزمانه
supercharged engine
موتور کمپرسور
engine with horizontally
موتور سیلندرروبرو
engine mounting
تعلیق موتور
engine man
ماشین کار
engine lathe
ماشین تراش با هرزگردهدایت و کشش
engine block
بلوک موتور
eight cylinder engine
موتور هشت سیلندر
donkey engine
ماشین بخارکوچک
diesel engine
موتور دیزل
dead engine
موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
bypass engine
موتور کنارگذر
caloric engine
ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
critical engine
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
carnot engine
موتور کارنو
canon engine
موتور Conon
engine block
قالب یا بدنه موتور
blower engine
ماشین دمنده
engine controls
کنترلهای موتور
engine failure
عیب و نقص موتور
engine dynamometer
دینامومترموتور
engine dynamometer
ترمز موتور
engine driver
لوکوموتیوران
engine drag
مقاومت مالشی
hemispherical engine
موتور نیم کروی
built in engine
موتور تاسیسات
engine drag
مقاومت اصطکاک
engine cycle
سیکل کاری موتور
blowing engine
ماشین یا موتور دمنده
engine breather
هواکش موتور
carburetor engine
موتور کاربراتوردار
hydraulic engine
موتورهیدرولیکی
jet engine
موتور جت
v tape engine
موتور"وی " شکل
v tape engine
موتور خورجینی
two stroke engine
موتور دو زمانه
two cylinder engine
موتور دو سیلندر
turbojet engine
موتور هواپیمای دارای توربین جت
aircraft engine
موتور هواپیما
analytical engine
ماشین تحلیلی
analytical engine
ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
anchor engine
موتور دوار لنگر
apposed engine
موتور روبرو
vee engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
fire engine
تلمبه اتش خاموش کن
jet engine
موتور پرتابی
traction engine
لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
fire engine
ماشین آتش نشانی
engine mount
پایه موتور
To start the engine.
موتور راراه انداختن
tractor engine
موتورتراکتور
rotary engine
موتوردوار
engine room
اتاقموتور
engine housing
جایگاهموتور
fire engine
ماشین اتش نشانی
aspirating engine
موتورمکشی
steam engine
ماشین بخار
in line engine
موتور سری
pilot engine
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
pile engine
شمعکوب
petrol engine
موتور بنزینی
outboard engine
موتور برونی
motorboat engine
قایق موتوری
lift engine
توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
ion engine
موتور یونی
inverted engine
موتور وارون
installation of an engine
کار گذاری یا نصب ماشین
inline engine
موتور خطی
injection engine
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
tandom engine
موتور سری
piston engine
موتور پیستونی
reciprocating engine
موتور پیستونی
automobile engine
موتور اتومبیل
automotive engine
موتور اتومبیل
motorcar engine
موتور اتومبیل
steam engine
موتور بخار
six cylinder engine
موتور شش سیلندر
rocket engine
موتور موشک
rocket engine
موتور راکت
reaction engine
موتور عکس العملی
ramrocket engine
موتور رم راکت
railway engine
لکوموتیو
print engine
موتور چاپ
print engine
مکانیسم چاپ
c battery
باطری شبکه
h.b. battery
باتری ا
battery
حمله با توپخانه ضرب و جرح
h.t. battery
باتری ب
battery
اتشبار صدای طبل
battery
اتشبار
battery
باطری برجک توپ
battery
گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
battery
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery
ایراد ضرب و جرح
battery
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery
که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
battery
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
b battery
باتری ب
battery
باتری
battery
باطری
battery
توپزن و توپگیر
battery still
دیگ تقطیر باتری
turboprop jet engine
موتور جت مجهز به موتورتوربین
engine testing stand
محل ازمایش موتور
air cooled engine
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
otto carburetor engine
اتوموتور
otto carburetor engine
موتور بنزینی
engine pressure ratio
نسبت فشار موتور
opposed piston engine
موتورپیستون مقابل
variable cycle engine
موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
variable geometry engine
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
opposed piston engine
موتور سیلندر روبرو
opposed piston engine
موتور پیستون روبرو متقابل
wrap round engine
موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
write black engine
موتور سیاه نویس
write white engine
موتور سفید نویس
internal combustion engine
موتور احتراقی داخلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com