Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 45 (4 milliseconds)
English	Persian
The girl was penciling her eyebrows .	دخترک داشت ابروهایش را می کشید
Other Matches
penciling	مدادکاری
He has a crush on that young girl . He is stuck on that young girl .	گلویش پیش دخترک گیر کرده
eyebrows	گچ بری هلالی بالای پنجره
eyebrows	ابرو
To pluck ones eyebrows.	زیر ابرو برداشتن
raise eyebrows <idiom>	ایجاد مشکل و زحمت
Bushy(hairy) eyebrows.	ابروهای پرپشت
To kint ones eyebrows . To frown .	گره برا برو انداختن ( اخم کردن )
old girl	فارغالتحصیلمدرسهدخترانه
who is this girl ?	این دختر کیست
her next was a girl	بچه دومش دختر بود
girl	معشوقه
girl	دوشیزه کلفت
girl	دختربچه
girl	دختر
girl friday	دستیار زن
bunny girl	زنیکهبالباسخرگوشیدرکابارهنوشیدنیسرو میکند
head girl	بچهسمبلونمونهمدرسه
girl guide	دختر پیشاهنگ
I cant figure that girl out .	از کارهای او چیزی نمی فهمم
girl guide	عضو پیشاهنگی دختران
girl guides	دختران یشاهنگ
to score with a girl <idiom>	موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری [اصطلاح روزمره]
unlucky girl	آدم بد شانس
girl scouts	عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scouts	پیشاهنگ دختر
girl scout	عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl friday	معاون زن
girl friday	زن کار امد و لایق
bat girl	توپ جمع کن
land girl n	دختری که کارهای صحرایی میکرد
nautch girl	رقاصه
chorus girl	زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
pinup girl	دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
shop girl	شاگرد دکان
shop girl	شاگرد پادو
the girl guardians	بزرگترهای دختران
call girl	فاحشه تلفنی
cover girl	زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl	ستارهی روی جلد
girl scout	پیشاهنگ دختر
The girl got panicky and gave herself away .	دخترک دستپاچه شد وخودش را لو داد
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.	دختر خودرأیی است
The blow made me giddy young girl .	دختر گیج وسر بهوایی است

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com