English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English Persian
The message of the film is that ... پیام این فیلم این است که ...
Other Matches
film غبار
film تاری چشم فیلم برداشتن از
film سینما
film پوسته
film فیلم سینما
film فیلم عکاسی
film پرده نازک
film غشا
film فیلم
immediate message پیام فوری
message مخابره
message [of something ] [to somebody] پیغام [از چیزی] [به کسی]
d. of a message رسانیدن پیغام
get the message <idiom> به واضحی فهمیدن مفهوم
message پیام
message روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
message انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
message خبر
message پیغام
message رسالت کردن
message پیغام دادن
message اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
message در مقصد مربوط میشود
message اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
message حجم اطلاع مشخص
message ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
message تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
message نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
message اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
message قوانین از پیش تعریف شده که کد
message پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
x ray film فیلم رونتگن
thin film لایه نازک
thin film غشای نازک
reversal film فیلم معکوس
positive film فیلم مثبت
oxide film قشر اکسیدی
oxide film لایه اکسیدی
oxidation film قشر اکسید
negative film فیلم منفی
lidding film کلاهک لیوان
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
cartridge film فیلمفشنگی
cassette film فیلمدوربین
film disc صفحهفیلم
lidding film سرپوش لیوان
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
film star ستارهیکفیلم- سوپراستار
sheet film فیلمصفحهای
roll film فیلملولهای
film sprocket پایهنگهدارفیلم
film speed ضبطشتاب
film pack جایفیلم
film leader فیلم
film leader سر
magnetic film غشاء مغناطیسی
instruction film فیلم درسی
film badge برگ شناسایی فیلم
film badge علامت تشعشعات اتمی
gas film لایه یا قشر گازی
film cutout فیوز پوستهای
film developer سازنده فیلم
film evaporator تبخیر کننده پوسته
film recorder ضباط فیلم
film recorder فیلم نگار
film resistor مقاومت غشایی
film reader فیلم خوان
acetate film پوسته استاتی
instruction film فیلم اموزشی
film strip نوار فیلم
acetate film فیلم استاتی
film-strips نوار فیلم
film-strip نوار فیلم
message line خط مخابره
wrming message پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
to send a message پیام فرستادن
to send a message پیغام د ادن
to deliver a message پیغامی را رساندن
telephone message پیغام تلفنی
beginning of message شروع پیغام
to send a message to somebody پیامی به کسی فرستادن [سیاسی یا اجتماعی]
book message نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
code message پیام رمز
drop message لولههای خبر
message retrieval استخراج پیام
dummy message پیام فریبنده
dummy message پیام دروغی
end of message انتهای پیام
beginning of message شروع پیام
message display نمایشپیغام
error message پیام خطا پیغام اشتباه
telephone message پیام تلفنی
error message پیام خطانما
telegraphic message مخابره تلگرافی
message center مرکز پیام
message feedback بازخورد پیام
fox message پیام دوباره
notification message پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
message header سرپیام
message heading عنوان پیام
message precedence ارجحیت ارسال پیام
message source منبع پیام
meteorological message پیام هواسنجی
message queuing صف بندی پیام
general message پیام عمومی
message switching پیام گزینی
message source منشاء پیام
message book دفتر پیام
flash message پیام برق اسا
start of message اغاز پیام
service message پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
message retrieval بازیابی پیام
routine message پیام عادی
fire message درخواست اتش
procedure message پیام معمولی
procedure message پیام عادی
message book دفتر یادداشت پیام
flash message پیام انی
pickup message پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد
fire message پیام اتش درخواست اتش کردن
She portrays a dancer in the film. او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
Make three copies of each film. از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
magnetic film memory حافظه با فیلم مغناطیسی
magnetic thin film فیلم نازک مغناطیسی
magnetic film storage ذخیره فیلم مغناطیسی
magnetic thin film غشاء نازک مغناطیسی
To take pictures. To photograph. To film. عکس انداختن
film cassette chamber محلقرارگیریفیلم
film drying cabinet مخزنخشککنندهعکس
film guide rail ریلراهنمایفیلم
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
thin film memory حافظه غشایی نازک
film guide roller حلقهراهنمایفیلم
film leader indicator راهنمایفیلمخودکار
film rewind knob دکمهچرخشفیلم
thick film circuit مدار غشایی ضخیم
film rewind system دستگاهپرگردانفیلم
still video film disc سطحفلاپیدیسک
thin film circuit مدار غشایی نازک
incoming message cassette نوارپیغام داخلی
message switching center مرکز گزینش پیام
multiple address message پیام چند ادرسه
automatic message switching انتخاب خودکار پیام
automatic message switching راه گزینی خودکار پیام
automatic message switching switching message
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
It was a sI'lly boring film (movie). فیلم لوس وخنکی بود
magnetic thin film memory حافظه فیلم نازک مغناطیسی
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com