English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
The road has been washed a way of floods. سیل جاده راشسته است
Other Matches
floods سیل
floods طوفان
floods رو د دریا
floods اشک
floods غرق کردن
floods سیل گرفتن
floods طغیان
floods طغیان کردن
floods بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flash floods سیل برق اسا
washed out خسته
washed-out خسته
washed-out از کارافتاده شسته شده و ساییده شده
washed پاک کردن
washed out از کارافتاده شسته شده و ساییده شده
washed اب دادن شستشو
washed شستشو
washed موج زایشی
washed حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washed شستشو دادن
washed شستن
washed غسل رختشویی
washed up <idiom> به درد نخور
washed up محو شده دلسرد
washed up بکلی تحلیل رفته
I want these clothes washed. من میخواهم این لباس ها شسته شود.
Where can I get my car washed? کجا میتوانم اتومبیلم را بدهم بشویند؟
washed mineral لعاب سفیداب
theblood washed away the bridg سیل پل راخراب کردوبردe
hand-washed wool پشم دست شور
to take to the road راهزن شدن
to take to the road راهزنی کردن
Are we on the right road for ... ? آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
in the road درسر راه
in the road مانع راه
road a مسیرجاده
two way road راه دو سویه
two way road راه دو طرفه
the road شاهراه
on the road در راه
road شارع
road جاده
road راه اهن
road طریق خیابان
road معبر
road بجاده
one way road راه یکطرفه
one way road راه یک سویه
the road شارع عام
road گذرگاه
on the road <idiom> سفر کردن
on the road مسافر
road راه
road خیابان
royal road اسهل طرق
royal road اسان ترین راه
rules of road قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
secondary road جاده درجه دو
the road to happiness راه خوشبختی
secondary road جاده فرعی یا درجه 2
service road شوسه کناری
service road جاده کناری جاده سرویس
shoulder of road شانه راه
the impediment of a road پا گیرهای جاده
the impediment of a road موانع جاده
skid road جاده لیز ولغزنده
temporary road راه موقت
tall road راه با جدار
state road شاهراه
road work دویدن جادهای در تمرین بوکس
road traffic امد وشد خیابان
road roller جاده صاف کن
road reconnaissance عملیات شناسایی جاده ها
road racer دونده ماراتون
road race دو ماراتون
road plantation درختکاری راه
road oil روغن برای راهسازی
road oil نفت راه
road net شبکه جاده ها
road movement راهپیمایی
road metal قلوه سنگ
road metal سنگ سنگ فرش
road marking نشانه گذاری راه
road marking علامت راه
road roller غلطک ویژه جاده صاف کنی
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
road side کنار جاده یا خیابان
road traffic ترافیک جاده ترافیک خیابان
road traffic رفت و امد خیابان
road time زمان عبور از جاده
road time یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
road time زمان حرکت ستون در روی جاده
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
road tar قطران برای راه
road movement حرکات روی جاده
road tanker اتومبیل مخزن دار
road system شبکه راهسازی
road system شبکه راهها
road surface رویه راه
road space فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
road making راه سازی
the road to tehran راه یا جاده تهران
road sweeper ماشین خاکروب
a corduroy road جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
Road signs علائم راهنمایی و رانندگی جاده
road assistance امداد جادهای
Where does this road lead to? این جاده به کجا میرود؟
Is there a road with little traffic? آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
Is there a road with little traffic? آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
middle of the road <idiom> سردوراهی گیرکردن
road hog <idiom> راننده بیابان
hit the road <idiom> ترک کردن (معمولابرای ماشین)
road hole گودی
to hog the road بی اعتنا به حقوق سایررانندگان درجاده تجاوز کردن
road ditch آبرو [جوی] کنار راه
road ditch راه آب [کنار جاده]
road ditch خندق جاده
road hole چالاب
road hole دست انداز
get the show on the road <idiom> شروع کار روی چیزی
To widen a road . جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
middle-of-the-road بیطرف
middle-of-the-road میانه رو
where does this road lead to این راه بکجا میرود
uneven road جاده ناهموار
tote road جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
to stand across the road درمیان جاده ایستادن
to maintain a road نگهداری کردن
to maintain a road جادهای را
third class road جاده درجه سه
the road was impaired جاده خراب شد
bottom road راهزیرین
haulage road جادهکشش
road communications ارتباطجادهای
The road is blocked. راه بسته است
The road was greasy. جاده چرب بود ( لغزنده )
The road was blocked. راه بسته بود
Road Town توانائیدرقضاوتعادلانه
road sense جنسی
road sense کلمه
top road محلعبورفوقانی
slippery road مسیرسراشیبی
road number شمارهخیابان
road narrows جادهباریکمیشود
the road was impaired جاده خراب بود
post road جاده پستی
high road جاده عمده
high road شاهراه
haul road راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
sand road راه شنی
gravel road راه شنی
granger road راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
granger road قطارغله
frontage road جاده کناری
frontage road شوسه کناری
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
exit road راه خروجی
knight of the road راهزن پیاده
link road راه فرعی
local road راه محلی
paved road راه روسازی شده
paved road راه پوششدار
paved road راه روکش شده
pack road جاده مال رو
off road racing مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
off road racing مسابقه مخصوص در مسیر وزمینهای ناهموار
municipal road راه فرعی
municipal road راه روستایی
motor road جاده موتور سواری
metalled road جاده شوسه یا اسفالته سرد
major road راه با حق پیش افت راه با پیش افت
major road راه با حق تقدم
earth road راه خاکی
cross road محل تقاطع دو جاده چهارراه
road blocks سد جاده
road block مانع روی جاده
road block راه بند
road block سد جاده
main road راه اصلی
main road جاده اصلی
ring road راه کمربندی
slip road فرازبند
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road سربالایی اتصال
trunk road راه پر امدو شد
road blocks راه بند
road blocks مانع روی جاده
access road جاده دسترسی
cross road تقاطع جاده
cross road چهارراه
carriage road راه درشکه رو
by the side of the road در کنار جاده
bituminous road جاده یا خیابان اسفالت
axial road جاده طولی منطقه مواصلات
axial road جاده طولی
road construction جاده سازی
road building جاده سازی
access road راه اتصالی
access road راه دستیابی راه کمکی
access road راه دسترسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com