Dictiornary-Farsi | The road was blocked. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
The road was blocked.	راه بسته بود


Search result with all words

The road is blocked.	راه بسته است
Other Matches

blocked	[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
blocked	قالب ریختن
blocked	بلوک ساختن
blocked	یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked	دفاع در مقابل ابشار
blocked	سدکردن غیرمجاز حریف
blocked	دفاع
blocked	سد کردن خطا
blocked	بلوک سیمانی
blocked	قرقره طناب خور
blocked	یک دستگاه ساختمان
blocked	توده
blocked	مجموعهای از موضوعات در یک گروه
blocked	توقف رویدادن چیزی
blocked <adj.> <past-p.>	مسدود شده
blocked <adj.> <past-p.>	مانع شده
blocked <adj.> <past-p.>	بلوکه شده
blocked <adj.> <past-p.>	بسته شده
blocked <adj.> <past-p.>	سد شده
blocked	مسدودکردن
blocked	بلاک
blocked	قطعه زمین
blocked	پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocked	مانع شدن
blocked	بستن مسدود کردن
blocked	قطعه
blocked	کنده مانع ورادع
blocked	بلوک
blocked	اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked	جعبه قرقره
blocked	تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
blocked <adj.> <past-p.>	غیر فعال شده
blocked <adj.> <past-p.>	بندآورده شده
blocked	سد
blocked	انسداد
blocked	مانع شدن از بازداشتن
blocked	بنداوردن
blocked	کنده
blocked	پارازیت
blocked	سد قالب
blocked	سد کردن
blocked	قرقره
blocked	مانع
blocked	منطقه
blocked	وقفه
blocked	توده قلنبه
blocked	قالب کردن
blocked currency	blocked
blocked [with objects] <adj.> <past-p.>	مسدود شده
blocked [with objects] <adj.> <past-p.>	غیر قابل عبور
blocked [with objects] <adj.> <past-p.>	صعب العبور
blocked opening	در مسدود
blocked cuurency	پول غیرقابل انتقال به خارج از کشور
blocked cuurency	پول مسدود
blocked opening	درگاه بسته
The rain gutter is blocked up with leaves.	برگ ها ناودان باران را مسدود کرده اند.
the road	شاهراه
to take to the road	راهزن شدن
to take to the road	راهزنی کردن
two way road	راه دو طرفه
two way road	راه دو سویه
one way road	راه یک سویه
Are we on the right road for ... ?	آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
on the road <idiom>	سفر کردن
road a	مسیرجاده
one way road	راه یکطرفه
the road	شارع عام
on the road	مسافر
on the road	در راه
in the road	درسر راه
in the road	مانع راه
road	خیابان
road	طریق خیابان
road	گذرگاه
road	شارع
road	جاده
road	راه اهن
road	معبر
road	راه
road	بجاده
the impediment of a road	موانع جاده
service road	شوسه کناری
secondary road	جاده فرعی یا درجه 2
road metal	سنگ سنگ فرش
secondary road	جاده درجه دو
rules of road	قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
royal road	اسهل طرق
the road to happiness	راه خوشبختی
service road	جاده کناری جاده سرویس
shoulder of road	شانه راه
skid road	جاده لیز ولغزنده
state road	شاهراه
tall road	راه با جدار
temporary road	راه موقت
road metal	قلوه سنگ
the impediment of a road	پا گیرهای جاده
road plantation	درختکاری راه
the road to tehran	راه یا جاده تهران
royal road	اسان ترین راه
road system	شبکه راهها
road surface	رویه راه
road space	فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
road oil	نفت راه
road oil	روغن برای راهسازی
road side	کنار جاده یا خیابان
road screen	پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
road roller	غلطک ویژه جاده صاف کنی
road roller	جاده صاف کن
road race	دو ماراتون
road racer	دونده ماراتون
road system	شبکه راهسازی
road tanker	اتومبیل مخزن دار
road net	شبکه جاده ها
road work	دویدن جادهای در تمرین بوکس
road traffic	امد وشد خیابان
road traffic	ترافیک جاده ترافیک خیابان
road traffic	رفت و امد خیابان
road movement	راهپیمایی
road time	زمان عبور از جاده
road time	یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
road time	زمان حرکت ستون در روی جاده
road movement	حرکات روی جاده
road test	ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
road tar	قطران برای راه
road reconnaissance	عملیات شناسایی جاده ها
road sweeper	ماشین خاکروب
Road signs	علائم راهنمایی و رانندگی جاده
road assistance	امداد جادهای
Where does this road lead to?	این جاده به کجا میرود؟
Is there a road with little traffic?	آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
Is there a road with little traffic?	آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
middle of the road <idiom>	سردوراهی گیرکردن
road hog <idiom>	راننده بیابان
hit the road <idiom>	ترک کردن (معمولابرای ماشین)
road hole	گودی
to hog the road	بی اعتنا به حقوق سایررانندگان درجاده تجاوز کردن
road ditch	آبرو [جوی] کنار راه
road ditch	راه آب [کنار جاده]
road ditch	خندق جاده
road hole	چالاب
road hole	دست انداز
get the show on the road <idiom>	شروع کار روی چیزی
To widen a road .	جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
middle-of-the-road	میانه رو
where does this road lead to	این راه بکجا میرود
a corduroy road	جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
uneven road	جاده ناهموار
tote road	جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
to stand across the road	درمیان جاده ایستادن
to maintain a road	نگهداری کردن
to maintain a road	جادهای را
third class road	جاده درجه سه
the road was impaired	جاده خراب شد
middle-of-the-road	بیطرف
bottom road	راهزیرین
The road was greasy.	جاده چرب بود ( لغزنده )
Road Town	توانائیدرقضاوتعادلانه
road sense	جنسی
road sense	کلمه
top road	محلعبورفوقانی
slippery road	مسیرسراشیبی
road number	شمارهخیابان
road narrows	جادهباریکمیشود
road communications	ارتباطجادهای
haulage road	جادهکشش
the road was impaired	جاده خراب بود
private road	شارع خاص
local road	راه محلی
link road	راه فرعی
knight of the road	راهزن پیاده
high road	جاده عمده
high road	شاهراه
haul road	راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
sand road	راه شنی
gravel road	راه شنی
granger road	راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
granger road	قطارغله
frontage road	جاده کناری
frontage road	شوسه کناری
major road	راه با حق تقدم
exit road	راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
post road	جاده چاپارخانه دار
post road	جاده پستی
paved road	راه روسازی شده
paved road	راه پوششدار
paved road	راه روکش شده
pack road	جاده مال رو
off road racing	مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
off road racing	مسابقه مخصوص در مسیر وزمینهای ناهموار
municipal road	راه فرعی
municipal road	راه روستایی
motor road	جاده موتور سواری
metalled road	جاده شوسه یا اسفالته سرد
major road	راه با حق پیش افت راه با پیش افت
exit road	راه خروجی
earth road	راه خاکی
access road	جاده دسترسی
road blocks	راه بند
road blocks	سد جاده
road block	مانع روی جاده