Dictiornary-Farsi | They all acknowledge him master . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
They all acknowledge him master .	همه او را به استادی قبول دارند


Other Matches

acknowledge	قدردانی کردن
acknowledge	تصدیق کردن
acknowledge	1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge	سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledge	کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledge	اعلام معرف کردن
acknowledge	اعلام نشانی کردن
acknowledge	اعتراف کردن
acknowledge	وصول نامه ای را اظهار داشتن
acknowledge	تایید کردن
acknowledge	اعلام وصول کردن
acknowledge	شماره اعلام وصول تصدیق کردن
He didnt return (acknowledge) my greetings.	جواب سلام مرا نداد
He refused to acknowledge defeat .	قبول نمی کرد که شکست خورده
negative acknowledge character	کاراکتر تصدیق منفی
Does the bank acknowledge your signature ?	آیا بانک امضای شما را قبول دارد ؟
to acknowledge your own guilt [culpability]	به گناه خود اقرار کردن
master	و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master	مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master	ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master	مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master	نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master	سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master	رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master	داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master	سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master	نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master	سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master	اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master	1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master	آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master off	استاد شمشیربازی
master	چیره دست شدن
the master	خداوند
the master	در
to be a master of	دارا بودن
to be a master of	در اختیار خودداشتن
old master	هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
old master	نقاشی هر یک از این هنرمندان
master's	فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
master	کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master	ماهر شدن
master	ارباب صاحب
master of	سرپرست گروه شکار روباه
master	چیره دست
master	رام کردن
master	تسلط یافتن بر
master	استادشدن
master	خوب یادگرفتن
master	ماهرشدن
master	صاحب
master	دانشور
master	پیر
master	مدیر مرشد
master	رئیس
master	کارفرما
master	ارباب استاد
master	اصلی
master	تسلط یافتن
master	مدل اصلی
master	جامع
master	قطعه کار اصلی
master	مخدوم
master	استاد شطرنج
master	ماهر شدن در چیزی
master	کاپیتان کشتی
master	کسب مهارت کردن
master routine	شاه روال
master rod	شاتون اصلی
master sergeant	استوار ارشد نیروی زمینی
master sergeant	سرگروهبان
master service	انشعاب اصلی
master race	نژاد برتر
master slave	ارباب و برده
master slice	شاه قاچ
master station	شاه ایستگاه
master station	ایستگاه اصلی
master station	پست اصلی مخابرات
master agreement	چهارچوب توافق [حقوق]
master stroke	هنر نمایی
master program	شاه برنامه
master plot	نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
master tooth	پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master mind	فکر بزرگ
master mind	عقل کل
master mode	وضعیت اصلی
master mode	حالت راهبر
master stroke	استادی
master of the horse	کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
master menu	لیست مبنای جیره غذایی اصلی
master of the time	صاحب الزمان
master physician	سر پزشک
master pick	پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master menu	برنامه غذایی اصلی یکان
master stroke	شاهکار
ship's master	کاپیتان کشتی تجاری
ship's master	افسرارشد کشتی
singing master	اموزگار سرایش
taxing master	مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
master agreement	توافق اولیه
truck master	مامور یا سرپرست چندکامیون
wagon master	مسئول واگن
wagon master	رئیس قطار
whore master	جنده باز
master cord	ریسماناصلی
Master of Science	فوقلیسانسMSc-
question-master	فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
scout master	در پیشاهنگی :سر رسد
sailing master	افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
ring master	رئیس سیرک
master tape	شاه نوار
master tournament	مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
master workman	سر کارگر
master workman	استاد کار
master workman	سرکارگر
master's certificate	گواهینامه فرماندهی
mint master	رئیس ضرابخانه
missile master	دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
pilot master	سر راهنما
property master	متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
To be a master of ones craft.	درفن خود استاد بودن
master of ceremonies	رئیس تشریفات
french master	فرانسه
french master	اموزگار
drop master	مدیر پرش
drill master	مشق دهنده
dock master	راهنمای حوض
master of the court	مدیر دفتر دادگاه
chess master	استاد شطرنج
cargo master	نوعی هواپیمای باری
globe master	نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
harbor master	رئیس بندر
head master	مدیر مدرسه
head master	رئیس
he is a past master in	او در استاد یا کهنه کار است
harbour master	مسئول بندر متصدی لنگرگاه
harbour master	متصدی بندر
harbour master	رئیس بندر
harbor master	راهنمای بندر
harbor master	مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
cargo master	هواپیمای کارگوماستر
candidate master	نامزد استادی شطرنج
master plan	نقشه کلیات
master keys	قاعده کلی شاه کلید
master keys	کلید چندین قفل
master key	قاعده کلی شاه کلید
master key	کلید چندین قفل
Master of Arts	صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
master of ceremonies	متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master plan	نقشه مجموعه
master plans	نقشه کلیات
beach master	رئیس بارانداز
beach master	افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
station master	رئیس ایستگاه
master switches	کلید اصلی
master switch	کلید اصلی
past master	استاد قدیمی
past master	استاد پیشین
master plans	نقشه مجموعه
head master	مدیر اموزشگاه
master mariner	ناخدای کشتی بازرگانی
master carpenter	سردرودگر
master carpenter	سرنجار
master file	شاه پرونده
master clock	شاه زمان سنج
master clock	زمان سنج اصلی
master compass	قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
master console	پیشخوان اصلی
master data	شاه داده
master data	شاه دادهها
master data	دادههای اصلی
master document	مدرک اصلی
master file	فایل اصلی پرونده اصلی
master in lunacy	مامور رسیدگی به دیوانگی ها
master clear	کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
international master	استاد بین المللی شطرنج
master at arms	درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
master builder	معمار
master builder	بنای مقاطعه کار
master builder	معمارباشی
drop master	سرپرست پرش
language master	زبان اموز
language master	اموزگار زبان
iron master	اهن ساز
iron master	رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
master slave manipulator	یک شانه
master file maintenance	تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
master data file	پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
Jack of all trades and master of none.. <proverb>	همه کاره هیچ کاره است .
master file maintenance	فرایند بروز دراوردن
He is a jack of all trades, but master of none. <idiom>	او مرد همه کاره است و هیچ کاره.
Jack of all trades , master of none .	همه کاره وهیچ کاره
master slave manipulator	بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
master boot record	رکورد راه اندازی اصلی
master slave system	سیستم ارباب و برده
master slave system	سیستم راهبر پیرو
senior master sergeant	سرگروهبان
master gate valve	مدخلدریچهاصلی
master control program	شاه برنامه کنترل
master control program	برنامه کنترل اصلی