English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (1 milliseconds)
English Persian
They are as different as chalk from cheese . what a contrast ! این کجا وآن کجا !
Other Matches
as different as chalk and cheese <idiom> مثل فیل و فنجان [متفاوت]
as different as chalk and cheese <idiom> مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
cheese پنیر
cheese down چنبره کردن
cheese on toast نان تست با پنیر
macaroni cheese ماکارونی با سس پنیر
cheese-paring زفت
cheese-paring فرومایه
cheese-paring بخیل
cheese-paring ممسک
cheese-paring خسیس
cheese monger پنیر فروش
cheese-paring بیارزش
cheese-paring کم خرج کن
cheese mite کرم پنیر
cheese head سر عدسی در پیچها
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
damson cheese مربای الو
cheese knife چاقویپنیر
cottage cheese نوعی پنیر دلمه شده
cream cheese پنیری که با شیر خامه دارتهیه شود
To stint . To be cheese - paring . گدا بازی درآوردن ( صر فه جویی زیادی )
to dine off bread and cheese ناهار خود را با نان و پنیربرگذار کردن
chalk up کسب امتیاز
chalk سریال حرکت سریال بار
chalk up <idiom> ضبط کردن
chalk گچ
chalk نشان
chalk علامت سفیدکردن
chalk باگچ خط کشیدن
chalk باگچ نشان گذاردن
chalk شماره سریال حرکت
chalk نرم اهک
chalk پودر گچی خط کشی
chalk مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk گل سفید
chalk خط کشیدن
french chalk گچ فرانسوی
french chalk گچ درزیگران گچ خیاطی
chalk-line [ریسمان اشباع شده با گچ]
to walk the chalk بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
tailor's chalk گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
french chalk پودر خشک کن
magnesian chalk نرم اهک منیزی دار
marly chalk نرم اهک رسدار
chalk troops سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
chalk number شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
chalk stone سفیده نقرسی
nodular chalk نرم اهک دردانهای
chalk marl نرم اهک رس دار
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
contrast فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrast دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast زمینه طرح و سایه
contrast رنگ زمینه
contrast تقابل
contrast مقایسه کردن
contrast تقابل کنتراست
contrast مقابله
contrast تباین
contrast برابرکردن
contrast مغایرت
contrast هم سنجی
contrast تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrast بررسی تفاوتهای دو مجموعه اطلاعات
to contrast [with] مقایسه کردن با [برابرکردن برای مقایسه]
in contrast with درمقابل
in contrast with دربرابر
contrast اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrast control پیچ تباین
expanded contrast تنظیم کنتراست
color contrast تضاد رنگی در زمینه فرش
contrast x ray پرتونگاری تقابلی
high contrast تغایر عالی
high contrast تغایر بالا
contrast enhancement توسعه تشخیص سایه روشن
image contrast کنتراست تصویر
chromatic contrast تقابل فامی
image contrast درجه خاکستری تصویر
increase of contrast افزایش کنتراست
intermediate contrast تغایر متوسط
brightness contrast تقابل درخشندگی
high contrast developer دستگاه فهور با تغایر بالا
high contrast image تصویر با تغایر عالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com