Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (4 milliseconds)
English
Persian
This car is assembled in Iran.
این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
Other Matches
assembled
فراهم اوردن
assembled
یکپارچه کردن مونتاژ کردن
assembled
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
assembled
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assembled
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembled
مجتمع کردن
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
سوار کردن گردهمایی کردن
assembled
سوار کردن قطعات
assembled
مونتاژ
assembled
انباشتن گرداوردن
assembled
سوار کردن
assembled
جفت کردن
assembled
جمع شدن
assembled
گردامدن همگذاردن
assembled
انجمن کردن ملاقات کردن
assembled
یکپارچه کردن جفت کردن
assembled
سرهم کردن
iran
اِرات
Iran
ایران
all iran
سرتاسرایران
all iran
همه ایران
pre assembled
پیش بسته
He was deported from Iran.
اورااز ایران اخراج کردند
I come from Iran . I am Iranian.
من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
How long were you away from Iran ?
چه مدت درایران نبودید ؟
sole a for iran
تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
russo iran
روس وایران
on the west of iran
در باختر ایران
oil from iran
نفت ایران
There is no market for it in Iran .
درایران مصرفی ندارد
Iran Carpet Company
شرکت سهامی فرش ایران
iran u.s. claims tribunal
دیوان دعاوی ایران و امریکا
For example ( instance ) , lets take Iran .
مثلا" فرضا" همین ایران
The persian gulf is between Iran and saude Arabia .
خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته
I will depart the day after tomorrow with the Iran Air.
من پس فردا با ایران ایر پرواز می کنم.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com