English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (7 milliseconds)
English Persian
This is treason, pure and simple. خیانت که دیگه شاخ ودم ندارد
Other Matches
treason خیانت
treason توط ئه
treason غدر
treason بی وفایی
treason پیمان شکنی
treason خیانت به کشور
high treason خیانت بزرگ
to plot a treason توط ئه خیانتی دیدن
pure خالص
pure پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
pure کدی که در حین اجرا خود را تغییر ندهد
pure ژاو
pure اصیل خالص کردن
pure پالایش کردن بیغش
pure تمیز
pure مطلق
pure پاک
pure محض ناب
simple آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple mean میانگین حسابی
simple mean میانگین ساده
simple خام
simple بسیط
simple ساده
simple ساده دل
simple ناازموده
simple نادان ساده کردن
simple اسان
simple که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple بی تکلف
simon pure پاک وخالص
simon pure خالص
simon pure بی غل وغش
pure tones صداهای خالص
pure substance جسم ناب
pure strategy استراتژی مطلق در تئوری بازیها
pure strategy استراتژی خالص
pure shear برش خالص
pure research پژوهش محض
pure profit سود خالص
pure procedure رویه جامع
simon pure صحیح
simon pure راست حسینی
pure research علم بنیادی
pure research علم پایه
pure mathematics ریاضیات محض
pure wool پشم صد در صد
pure wool پشم خالص
pure color رنگ اصلی
pure color رنگ خالص
pure color رنگ مایه
pure alcohol الکلخالص
pure monopoly انحصارمطلق
pure monopoly انحصار خالص
pure competition رقابت محض
pure competition رقابت خالص
commercial pure خلوص تجارتی
pure bending خمش خالص
pure of guilt بی گناه
pure of guilt بی تقصیر
pure bending حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
pure binary دودویی محض
out of pure mischief تنها از روی بدجنسی
pure chemistry شیمی محض
chemically pure شیمناب
pure competition رقابت کامل
pure interest بهره خالص
pure mathematics ریاضیات خالص
pure interest منافع خالص
pure interest سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
pure mathematics ریاضیات نظری
pure lime اهک خالص
simple hearted بی تزویر
simple contract قرارداد شفاهی
simple circuit مدار توان
simple correlation همبستگی ساده
simple magnet مغناطیس ساده
simple eye چشم ساده
simple contract عقد منعقد درسند عادی
simple distillation تقطیر ساده
simple equation معادله خطی
simple minded ساده دل
simple minded ساده لوح
simple interest سود پول بر اساس سال 063 روزه
simple interest سود ساده
simple-hearted <adj.> ساده دل
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
fee simple حق الزحمه متعارف
fee simple میراث قانونی بلامعارض ملک مطلق
simple fraction کسر ساده
fee simple حق تملک دائم
simple majority اکثریتنسبی
simple leaves برگهایتازه
simple hearted ساده دل
simple motion حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
simple-minded ساده لوح
simple beam تیره ساده
simple wing طرح تهاجمی با خط نامتعادل
simple truss خرپای ساده
simple support تکیه گاه ساده
simple shear برش ساده
simple structure ساخت ساده
simple stress تنش ساده
simple shear دراین برش تنش عمودی وجودندارد
simple oscillator نوسانگر ساده
simple parry دفاع ساده
simple schizophrenia اسکیزوفرنی ساده
simple regression رگرسیون ساده دو متغیره
simple arc لامپ قوسی ساده
simple attack حمله ساده
simple compression فشار ساده
simple bending خمش ساده
simple beam تیر ساده
simple premission اذن محض
simple average میانگین ساده
simple strain تغییر طول نسبی ساده
There's pure jealousy in his every word. هر کلمه ای که از زبان او [مرد] در می آید حسادت را بیان می کند.
pure color response پاسخ خالص رنگ
pure fiscal policy سیاست مالی خالص
pure nitric acid تیزاب خالص یا تیز کرده
acetyl pure yellow زرد خالص استیلی
pure monetary policy سیاست پولی خالص
pure rate of interest نرخ بهره خالص
bottom pure ladle پاتیل ریخته گری
simple content debt دین ناشی از قرارداد شفاهی
In simple (plain) English. به انگلیسی ساده
simple periodic current جریان دورهای ساده
simple randon sampling نمونه گیری تصادفی ساده
simple harmonic motion حرکت هماهنگ ساده
simple leg ride شگک خراب کردن حریف
simple axis of symmetry محور ساده تقارن
simple cubic lattice شبکه مکعبی ساده
simple harmonic motion حرکت نوسانی ساده
tenant in fee simple متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
There is more to it than meets the eye . It is not simple as all that. موضوع اینقدرها هم ساده نیست
The dilemma has no simple answers. این مخمصه راه حل ساده ای ندارد.
These tablets make water pure. این قرص ها آب را پاکسازی می کند.
simple list text chart جدول نوشتاری با لیست ساده
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
Either be a pure Ethiopian or a full - blooded Roman. <proverb> یا زنگى زنگ باش یا رومى روم .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com