English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
This tie tones in with a brown jacket(coat). این کروات با کت قهوه ای جور می آید
Other Matches
pea jacket or coat جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
pea jacket or coat کپنک
tones نت
tones نوا
tones صوت
tones باهنگ دراوردن
tones صدا
tones اهنگ
tones درجه صدا
tones سفت کردن
tones تونوس
tones کشیدگی طبیعی عضله حال و هوا
tones درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
tones اهنگ داشتن
tones به رنگ مطلوب دراوردن رنگ
tones سایه روشن عکس هوایی
tones سایه روشن
tones دانگ لحن
pure tones صداهای خالص
dial tones بوق آزاد
brown قهوهای کردن
Brown قهوه ای
brown خرمایی
brown سرخ کردن
brown برشته کردن
brown out کاهش جریان برق
furnace brown قهوهای کوره
brown-noser متملق
nut brown رنگ شاه بلوطی
brown study عالم رویا و هپروت
brown ball توپقهوهای
little brown jug مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
nut brown رنگ قهوهای فندقی
brown sugar شکر خام
brown ware سفالینه
brown finish صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
brown-noser آدم چاپلوس
brown major براون بزرگتر
brown major براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
brown minor براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
brown rust سیاهک
brown sugar شکر سرخ
brown-noser کاسه لیس
dark brown رنگ قهوه ای تیره
To color a room brown. اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
brown air city شهر با مه دود اسیدی
brown iron ore لیمونیت
brown sequard syndrome نشانگاه براون- سکار
brown iron ore سنگ اهن قهوهای
brown & sharpe wire gauge اندازه براون- شارپ سیم
spearman brown prophecy formula فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
jacket بوش پیستون
jacket ژاکت
jacket نیمتنه
jacket پوشه
jacket پوشش
jacket جلد کتاب
jacket جلد کردن
jacket غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
jacket پوشاندن درپوشه گذاردن
jacket روکش
jacket نیم تنه جنگی
jacket جلد
jacket پوشاندن
mess jacket ژاکت تنگ وکوتاه مردانه
heating jacket ژاکت حرارتی
caraco jacket بالاتنهلباس
hearth jacket پوشش کوره
strait jacket مانع
to dust one's jacket کسیرازدن
barrel jacket پوششلوله
life jacket کت نجات
strait jacket بازداری کردن
life jacket جلیقه نجات
life jacket لباس نجات لباس چوب پنبهای
steel jacket پوشش فولادی
life jacket سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
strait jacket بازدار
monkey jacket نیمتنه کوتاه و چسبانی که ملوانان می پوشند
strait jacket هرچیزبازدارنده
water jacket ابدان
reefing jacket یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
registry jacket پاکت مخصوص نامههای سفارشی
to dust one;s jacket کسیراکتک زدن
to dust one;s jacket کسیراچوب زدن
smoking jacket ژاکت مردانه
smoking jacket لباس اسموکینگ
hacking jacket کت سوارکاری
water jacket صندوق اب
pea jacket کپنگ
pea jacket ژاکت ضخیم ملوانان
hacking jacket کت اسب سواری
strait jacket کت بند
shell jacket بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
strait jacket روپوش باز دارنده
yellow jacket زنبور زرداجتماعی
fishing jacket ژاکتماهیگیری
outer jacket پوششخارجی
cork jacket جامه چوب پنبهای که ادم رادر روی اب شناورمیسازد
sheepskin jacket ژاکتپوست
dinner jacket لباس مخصوص مهمانی رسمی
bomber jacket ژاکتیکوتاهکهبهدورکمروباسنمیبندند
donkey jacket لباس
donkey jacket کار
flak jacket جلیقهضدگلوله
sports jacket ژاکتمردانه
dinner jacket اسموکینگ
blue jacket سرباز نیروی دریائی
cylinder jacket استری داخل سیلندر
disk jacket جلد دیسک
safari jacket ژاکتسیروسیاحت
dust jacket جلد کاغذی روی کتاب
dust-jacket کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
dust-jacket جلد کاغذی روی کتاب
eton jacket نیم تنه کوتاه پسرانه
dust jacket کاغذی که با ان کتاب را جلدمیکنند
riding jacket لباسسوارکاری
colling water jacket پوشش اب سرد
The jacket is too tight in the arms. این ژاکت بازوهایش تنگ است.
double-breasted jacket ژاکتپیلیدار
coat روکش کردن استر کردن
coat پوشاندن
coat کت
coat لایه
coat پوشاندن روکش کردن
coat پوشش
coat روکش
coat اندودن
coat نیمتنه
p coat اهک
first coat اندودیارنگ دست اول
p coat اندوداب
first coat اندودیارنگ نخست
The tailor ruined my suit ( jacket , dress ) . خیاط لباسم راخراب کرد
car coat پالتو
riding coat کتسوارکاری
varnish coat روکش لاک
coat dress روپوش
coat rack محلآویزکت
duffle coat کتپشمی
tin coat روکش قلع
tail coat جامه دامن گرد که پشت ان ماننداست به دم
to dust the coat of کتک زدن
to turn ones coat تغییرمسلک دادن
to coat something [with paint] چیزی را با لایه ای [از رنگ] پوشاندن
on one's coat-tails <idiom> همراه کس دیگر
zinc coat روکش روی
The button on my coat off. تکمه کتم افتاد
waist coat جلیقه
duffel coat نوعیکت
coat-tails دو قسمتدرازپشتیکتهایرسمی
three-quarter coat کتسهربع
seed coat پوششتخم
top coat روکش سقف
tack coat چسب اندود اندود سطحی
morning coat نیم تنه دامن گرد
coat card صورت
coat hook قلاب رخت اویز
coat of laquer روکش لاک
coat of paint اندود رنگ
coat of plastering لایه اندود
copper coat روکش مسی
covert coat یکجور رولباسی کوتاه سبک
dress coat جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
dust coat لباس روبرای گرفتن گرد جامه گردگیر
enamel coat روکش لعاب
enamel coat روکش لعابی
finishing coat اندود رویه
flat coat روکش اصلی
coat armour زره ونشانهای خانوادگی
cement coat اندود سیمانی
frock coat نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
coat of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
coat of mail زره نیم تنهای
coat hanger جارختی
coat hanger جالباسی
coat hangers جالباسی
rain coat بارانی
aluminum coat روکش الومینیوم
bituminous coat اندود قیری
coat hangers جارختی
bitumen coat روکش قیری
box coat پالتوی کلفت
buffy coat پرده لیفی خون
fools coat جامه چل تکه لوده ها یکجور نرم تن دوکپهای
fur coat پوستین
glazing coat روکش شیشهای
prime coat روکش اصلی
priming coat استر
priming coat پوشش استری
protective coat لایه یا قشر محافظ
reinforced coat اندود مسلح
rough coat نخستین اندود
sack coat ژاکت یا کت دارای یک یا دوردیف دگمه
seal coat روکاری
sealing coat سیلکوت
sealing coat روکاری سیاه
tack coat پوشش نهائی جاده با قیر
tack coat اندود اتصال
prime coat اندود نفوذی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com