English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
To break ranks. صف را شکستن
Other Matches
ranks شکل
ranks رتبه بندی کردن
ranks درجه دادن دسته بندی کردن
ranks رتبه بندی
ranks رتبه
ranks شان
ranks قطار رشته
ranks ردیف
ranks صف
ranks سلسله مقام
ranks نظم
ranks ترشیده
ranks طلب شده ترتیب
ranks طبقه
from within the ranks of از رتبه
ranks انبوه
ranks عرض
ranks طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
ranks ردیف صف
ranks درجه
ranks مرتبه
ranks جلف
ranks ذخیره داده به ترتیب , طبق اندازه و اهمیت
ranks اراستن منظم کردن
from within the ranks of از پایه
open ranks گسترش باز درسواره نظام
to serve in the ranks خدمت سربازی کردن
to be reduced to the ranks بپایه سربازی تنزل یافتن
close ranks <idiom> برای جنگیدن درکنارهم جمع شدن
close ranks فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
To close the ranks . صفوف خود را فشردن
people of all ranks مردم ازهر طبقه
he rose from the ranks از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
open ranks صف باز
break down توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
break off موقوف کردن
get a break <idiom> فرصت داشتن
break off فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
break down شکست فروریختگی پنچری
break down شکستگی
break down تفکیک
break even بی سود و زیان شدن
break even صافی درامدن
break off قطع کردن
break off قطع تماس با دشمن
break off رهایی ازدرگیری
to break up شخم کردن
to break up منحل کردن خردکردن
break out شیوع یافتن
break out تاول زدن جوش زدن
break out شیوع
break down <idiom> تجزیه وتحلیل
break out نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
break up (with someone) <idiom> قهر کردن
break even بی سود و زیان
break even سربه سر
break even سربسرشدن
break down تجزیه
break through نفوذ
to break out درگرفتن
break down <idiom> ازکار افتادن
to break one's f. قول دادن
to break off خاتمه دادن
to break off موقوف کردن
to break off جداکردن
to break off کندن
to break in گرفتن
to break in شاخ شکستن سوغان
to break down ازپا انداختن
to break down خراب کردن
off break کسب امتیاز معینی در ضربه به سمت راست
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
to break apart جداکردن
to break apart شکستن
to break a way موانع را ازراه خودبرداشتن
to break out شایع شدن
break up value قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
break up value قیمت رهایی
to break up بهم زدن
to break in رام کردن
break through عبورازمانع
break through رسوخ مظفرانه پیشرفت غیرمنتظره
break through رخنه
break through شکاف
break through نفوذکردن در مواضع دشمن
break up تفکیک کردن
break up تجزیه
break up انحلال
break up حد فاصل علایم مشخصه هدف
break up مرز علایم مشخصه هدف
break up منحل کردن
to break a دونیم کردن
to break out فاش یا افشاندن
to break out بیرون ریختن
to break a شکستن
break down اسیب دیدن
to break into something از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن
break تفکیک
break قطع کردن
break پاره کردن
break نقطه فرودپرنده
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break شکستن موج
break جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
break تجزیه
break مجزاسازی
break کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
break in حرز را شکستن وبزور داخل شدن
break فرمان BREAK
break عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
break خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
break از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
break انتخاب شود
break فتن
break زنگ تفریح
break شکاف
break نقض کردن
break خردکردن
break شکستن
break-in رام کردن
break-in درمیان صحبت کسی دویدن
break-in حرز را شکستن وبزور داخل شدن
break in رام کردن
break وقفه
break طلوع مهلت
break شکست
break گسیختگی
break راحت باش
break ازهم باز کردن
break شکستگی
break in درمیان صحبت کسی دویدن
break-up امیختگی
break down درهم شکننده فروریختن
to break in به زور و غیر قانونی وارد شدن
break in upon قطع کردن صحبت کسی
break down درهم شکستن
break out در گرفتن
break down سقوط ناگهانی
break away قطع رابطه کردن
break down ازاثر انداختن
break away گسیختگی
break away جدائی
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
break down تجزیه کردن طبقه بندی کردن
break down تقسیم بندی کردن
tough break <idiom> بدبیاری آوردن
to break forth in to joy از خوشی فریاد کردن
to break in flinders خردکردن
to break one of a habit عادتی را ازسرکسی انداختن
to break in flinders ریزریزکردن
to break in pieces خردکردن
to break one's leg شکستن ساق پا
to break news فاش کردن اخبار
to break contact جریان راگسستن
to break a colf رام کردن یک گوساله
to break a firm ورشکست شدن یک شرکت
to break a jest مزه انداختن
to break a jest شوخی کردن
to break a law قانون شکنی
to break a rebellion خوابا نیدن یک اشوب
to break a seal مهری رابرداشتن
to break into a run شروع کردن به دویدن
to break aset خراب یا ناقص کردن یک دستگاه
to break bulk خالی کردن بار
to break off one's engagement نامزدی خود را نقض کردن
to break company جدایی کردن
to break contact اتصال راقطع کردن
to break rank صف
break the news <idiom> اول ازهمه خبر را رساندن
to break one's fast افطار کردن
break-dancing گونهای رقص جدید که همراه است با عملیات آکروباتیک و چرخشهای تند
to take a mandatory break وقت استراحت اجبا ری گذاشتن
to break into a building با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
to break with one's friend با دوست خود بهم زدن
to break rank بهم خوردن
to break rank بی نظم شدن
to break the ice رو کسی باز شدن
to break the ice دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
to break the prison گریختن از زندان
to break to pieces خرد کردن
to break to pieces شکستن
to break wind بادول کردن
to break [off] an engagement نامزدی را نقض کردن
to break wind تیزدادن
coffee break تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break تنفس
break line خطیقه
to break one's promise شکستن عهدوقول
break the ice <idiom> سرصحبت رادرمکان رسمی بازکردن
break the bank <idiom> بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
to break ones fast ناشتایی خوردن
to break ones fast روزه
to break ones fast خوردن
to break open شکستن
to break open سوراخ کردن
to break ones fast افطارکردن
bird's-break ابزار رخ منقاری
to break the sleep از خواب بیخواب کردن
To break a promise. عهد وقولی را شکستن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com