Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
Other Matches
He has read the book from cover to cover .
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
distances
مسیر مسابقه
distances
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distances
تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
distances
بعد
distances
مسافت
distances
فاصله
distances
بعد دورکردن
distances
دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
distances
دوری
distances
برد سلاح
traverse
مانع حائل درب تاشو
traverse
اشکال
traverse
خط متقاطع
traverse
جان پناه
traverse
خاکریز
traverse
حرکت
traverse
حجاب حاجز عبورجاده
traverse
مسیر
traverse
گردش
traverse
ردشدن
traverse
عبور کردن
traverse
حرکت درسمت
traverse
پیمودن
traverse
پیمایش کردن
traverse
حرکت سمتی پیمایش
traverse
حرکت نمایشی اسب
traverse
حرکت عرضی یا مورب
traverse
تراورس عبور کمربندکوهنوردی
traverse
تکذیب کردن دعوی
traverse
حرکت دادن لوله در سمت
traverse
عرضی
traverse
متقاطع
traverse
گذشتن از
traverse
معبر پیمودن
traverse
عبور کردن قطع کردن
traverse
طی کردن
traverse leg
ساق پیمایش
hand traverse
تراورس با دست
traverse of an indictment
رد کفیر خواست
traverse of an indictment
تکذیب کیفرخواست
directional traverse
پیمایش سمتی
cross traverse
تراورس عرضی
traverse station
ایستگاه پیمایش
closed traverse
خطوط متقاطع
traverse arch
قوسعرضی
closed traverse
پیمایش بسته
sidestep traverse
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
girdle traverse
عبور کمربندی
traverse rod
محلهایعبور
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
traverse leg
شاخه پیمایش
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
toll traverse
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
cover off
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover all
رولباسی
under cover
<idiom>
پنهان شدن
under cover
سربسته درپاکت
cover all
بارانی یا روپوش
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
from cover to cover
ازاغازتا انجام کتاب
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover
سطح برف
cover
حایل شدن
cover
مخفی در بر گرفتن
cover
اختفاء
cover
انجام دادن
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
حفاظ
cover
تامین زیان و خسارات بیمه
cover
پاکت
cover
رویه لفاف
cover
جلد
cover
بازی دفاعی
cover
پوشش
cover
حاوی بودن درپوش
cover
روپوش
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
اماده برای برگرداندن توپ
cover
امادگی
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
بوته زار پناهگاه شکار
cover
سقف زدن
cover
روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
بسته بندی
cover
تامین
cover
نگهبان بگوش
cover
تامین کردن
to cover up
پوشاندن
cover
پوشاندن
take cover
حفاظ گرفتن
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
to cover in
پرکردن
to cover in
پوشاندن
cover
طی کردن
cover
جلد کردن
cover
پنهان کردن
cover
جلد سرپوش
take cover
جان پناه گرفتن
to cover up
پیچیدن
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover
سرپوش
concrete cover
پوشش بتنی روی فولاد
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
insurance cover
پوشش بیمه
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cover an angle
زاویهای را بستن
depleted cover
پوشش کاهسته
cover and concealment
پوشش و اختفاء
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover shame
بهانه
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover point
عضو دفاع نزدیک
depleted cover
پوشش کاسته شده
dish cover
سرپوش
dust cover
سرپوش غبارگیر
cover plate
صفحه سرپوش
cover plate
پشت بندصفحه بست
cover note
گواهی پوشش بیمه
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
بیمه نامه موقت
magneto cover
سرپوش مگنت
cover shame
عذر
under cover of letter no
ضمن نامه شماره
to cover much ground
جامع بودن
lever cover
پوششدربازکن
sight cover
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
saddle cover
غاشیه
saddle cover
زین پیچ
saddle cover
زین پوش
radiator cover
روکش رادیاتور
protective cover
روکش محافظ
protective cover
روپوش حفاظ
protective cover
پوشش حفافتی
to cover much ground
رسابودن
to cover much ground
وسیع بودن
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl
ستارهی روی جلد
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls
ستارهی روی جلد
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
battery cover
پوششباطری
filter cover
پوششفیلتر
glass cover
پوشششیشهای
head cover
محافظسر
to cover one's nakedness
ستر عورت کردن
mattress cover
گردنبندبلندمهمانی
pan cover
پوششکنه
pillow cover
ستونمخروطی
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
hatch cover
درب دهلیز
overhead cover
حفاظ بالای سر
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
open cover
بیمه نامه باز
fire cover
پوشش اتش
fighter cover
پوشش هواپیماهای جنگنده
toilet cover
رو میزی برای میز ارایش
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
hatch cover
درپوش دوردریچه
piston cover
کف پیستون
seat cover
پوششصندلی
sliding cover
پوششمتحرک
speaker cover
پوششصدا
protective cover
جان پناه دفاعی
piston cover
پوشش پیستون
valve cover
روپوشسرپاپ
duvet cover
روپوشقابلشستشو
loose cover
روکش
ice cover
یخپوش
hub cover
قالپاق چرخ
extra cover
بازیگر بل گیر
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
comparative cover
پوشش نسبی
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
base cover
عکس برداری اولیه
horse cover
قالیچه زیر زین اسب
bed cover
روتختی
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
batterty cover
سرپوش باتری
air cover
پوشش هوایی
column cover
پوشش ستون
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
cloud cover
غلظت ابر اتمی
cell cover
درپوش باتری
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
binding cover
پوشش تعهد شده
divan cover
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
communication cover
پوشش مخابراتی
excess cover treaty
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com