English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
To drop a brick . <idiom> دسته گل به آب دادن [افتضاح کردن]
Other Matches
Drop by drop . I n drops. قطره قطره
brick اجرگرفتن اجرگوشه گرد
brick آجر سفالی [ساخت و ساختمان]
brick خشت
brick اجر
brick آجر [ساخت و ساختمان]
whole brick اجر مربع
brick اجر بنایی
brick up حصار کشیدن
brick up تیغه کشیدن
one brick wall دیوار یک اجره
brick wall آجردیوار
standard brick اجر معمولی
fire brick اجر نسوز
silica brick اجر نسوز سیلیکاتی
scoria brick اجر روباره
fired brick اجر پخته
facing brick اجرنما
face brick اجرنما
brick works اجر پزی
enamelled brick اجر کاشی
enamelled brick اجر لعابی
clinker brick اجر جوش
clay brick اجر خاک رسی
sleeve brick اجر مشبک
checker brick اجر مشبک
cellular brick اجر لانه زنبوری
burnt brick خشت پخته
brick yard اجرپز خانه
cut brick اجر تراشیدن
clay brick آجر سفالی [ساخت و ساختمان]
arch-brick آجر سه گوش
brick trowel ماله آجر کاری [ابزار] [ساخت و ساختمان]
brick-bat آجر [ساخت و ساختمان]
clay brick آجر [ساخت و ساختمان]
brick-bat آجر سفالی [ساخت و ساختمان]
brick works اجر سازی
pale brick اجری که خوب پخته نشده است
poroua brick اجر خلل و فرج دار
insulating brick اجر عایق بندی
powdered brick خاک اجر
quarter brick کلوک
hollow brick اجر مشبک
hollow brick اجر مجوف
quartzite brick سنگ شیشه
radial brick اجر دمبی
hexagonal brick شش
place brick اجر خام پخت
lay brick اجر چیدن
neutral brick اجر نسوز
mud brick خشت خام
mud brick خشت
lug brick اجر پخ
pavement brick اجرفرش
paving brick اجر فرش
perforated brick اجر توخالی
perforated brick اجر سوراخدار
perforated brick اجر مشبک
red brick اجر قرمز
red brick اجر خوب شخته شده
red brick اجر سرخ
ganister brick اجر سفالی
furnace brick اجر کوره
flemish brick اجر هلندی
flemish brick نوعی اجر سخت و زردرنگ مخصوص اجرفرش
first class brick اجر درجه یک
first class brick اجر قرمز
first class brick اجر خوب پخته شده
first class brick اجر ممتاز
gasoline brick بنزین خوش سوز
gasoline brick بنزین بااکتان بالا
hard brick اجر بهی
hard brick اجر سخت
refractory brick اجر نسوز
repressed brick اجر فشرده
glazed brick اجرلعابی
glazed brick اجر لعابدار
glazed brick اجر براق
repressed brick اجر فشرده شده
fire brick اجر دیرگداز
brick work بنایی
brick bruner اجرپز
arch brick اجر زیاد پخته
brick burner کوره پز
key-brick آجر
brick burning پختن اجر
air brick اجر سوراخدار که در داخل ساختمان جهت عبور هواتعبیه میشود
brick maker اجرپز
key-brick سنگ طاق
brick facing نمای اجری
brick floor اجرفروش
basic brick اجر قلیائی
brick built اجری
brick built اجر ساز
brick bond هره
brick bond اجر نماچینی
brick bond نماچینی
brick bond رج چینی
brick bond اجرچینی
brick ballast مصالح شکسته اجری
body brick اجر خوب پخته شده
body brick اجر قرمز
brick cutter اجر تراش
arch brick اجر سخت
brick kiln خشت تابه
brick lining بند کشی
carborundum brick اجر کاربوراندوم
brick moulder خشتمال
brick moulding ماشین قالب زنی
brick moulding دستگاه خشتزنی
brick paving اجر فرش
brick red رنگ اجری
brick trowel ماله بنایی
brick trowel کمچه
brick veneer روکاری اجری
brick work سفت کاری
brick work اجر چینی
brick lining پوشش اجری
brick layer بنای درجه دو
brick flooring اجرفروش
brick moulding خشتمالی
brick kiln کوره اجرپزی
brick layer اجر چین
brick work اجر کاری
brick klin کوره اجرپزی
toothed cornice brick اجر دندانه
encaustic tile or brick اجرکاشی هفت رنگی
window sill brick اجر کاردی
window sill brick هره
tow brick wall دیوار دواجره
sun dried brick خشت
sand lime brick اجر ماسه اهکی
tow brick wall دیوار دو اجری
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
hand made brick اجر ساخته شده با قالب دستی
lime dinas brick اجر دیناز اهکی
furnace brick work اجرکاری کوره
acid proof brick آجر ضد اسید
acid resisting brick آجر ضد اسید
to talk to a [brick] wall <idiom> با دیوار حرف زدن [اصطلاح]
furnace brick lining استری اجر کوره
small piece of brick کلوک
half brick wall دیوار نیم اجره
brick masonary channel کانال با مصالح اجری
brick workers tool ابزار بنایی
sandwich brick tile lining پوشش سفالی مطبق یاساندویچی
brick-bond woodstrip flooring پارکتآجرنما
drop افت سقوط
drop محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop behind عقب ماندن
drop behind عقب افتادن از
drop یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop-out افت
drop-out ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop by بکسی سر زدن
to drop something off [at someone's] چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
drop ژیگ
drop جرعه کمی
drop افت
drop [نوعی طاق]
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
drop by مختصرکردن
drop by دیدن
drop نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop سقوط
drop انداختن قطع مراوده
drop رهاکردن
drop افتادن چکیدن
drop از قلم انداختن
drop اب نبات
drop نقل
drop چکه
drop قطره
ir drop افت ای ار
drop کم کردن
drop چکه سقوط
drop بار
drop پشت سر گذاشتن حریف دو
drop جاگذاشتن حریف
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
to let drop انداختن
drop فرود
drop قطره سقوط کردن کم کنید
drop in سرزدن
drop in اتفاقا دیدن کردن انداختن در
to let drop ول کردن
to drop on سرزنش یاتنبیه کردن
drop out افت
drop in <idiom> دیدار کوتاه
to drop in اتفاقا دیدنی کردن
to drop in سرزدن
drop on سوزن دوراهی خط اهن
drop by <idiom> بازدید از کسی با جایی
drop off دفاع بیرون از منطقه خود
the very last drop اخرین قطره
drop off مردن
to let drop رهاکردن
drop-out ترک کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com