Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 24 (3 milliseconds)
English	Persian
To exceedones limits.	از حد وحدود خود تجاوز کردن
Other Matches
limits	محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
off limits	اماکن ممنوعه برای نظامیان
off limits	منطقه ممنوعه
limits of confidence	حدود اطمینان
probability limits	حدود احتمالی
the utmost limits	منتها
the utmost limits	دورترین منتهای کوشش
His knowledge has no limits.	دانش اوحد واندازه ای ندارد
His greed knows no limits.	حرص وطمع اش اندازه ندارد
To some extent. Within limits.	تا اندازه ای
method of limits	روش کرانی
limits method	روش کرانی
graphic limits	حدود گرافیکی
time limits	حد زمانی
time limits	محدوده زمانی
time limits	محدودیت زمانی
speed limits	سرعت مجاز
speed limits	حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
class limits	حدود طبقه
confidence limits	حدود اعتماد
confidence limits	حدود اطمینان
center of gravity limits	محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent.	دور برداشتن ( جسور شدن )

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com