English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
To exchange views with someone . . To compare notes with some one. با کسی تبادل نظرکردن
Other Matches
exchange of views رایزنی
exchange of views تبادل نظر
exchange of notes نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
exchange of notes مبادله یادداشتها
compare برابرکردن باهم سنجیدن
compare بررسی اختلاف بین دو قطعه اطلاع
compare with بررسی اختلافات بین دو چیز
compare with تطبیق کردن
compare مقایسه کردن
to compare oppsites چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن
to compare oppsites اضداد را
to compare apples and oranges <idiom> چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
a beauty and an elegance beyond [ without] compare زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
views نقطه نظر
views نیمرخ
views نظریه
views دیدگاه
views از نظرگذراندن
views دیدن
views چشم انداز قضاوت
views دید
views نظریه عقیده
views منظره
views نما
views نظر
views نمایش
views جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
views بازدیدکردن
The views بر نگرد
views منظور
illiberal views تنگ نظری
of narrow views نظر تنگ
illiberal views نظر پست
express one's views افهار نظر کردن
dissolving views منظرههای محوشده درفانوس شعبده
it did not meet our views منظور مارا انجام نداد نظرماراتامین نکرد
take long views دوراندیش بودن
with the joint views of با جلب نظر
to take long views دور اندیشی کردن
to interchange views تبادل نظر کردن
to have short views د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
to have views upon somthing چشم یاطمع بچیزی داشتن
sane views نظریات معقولانه یا معتدل
of narrow views تنگ نظر
notes سند
notes ثبت کردن
notes یادداشت کردن
notes pro-memoria
notes تبصره یادداشت ها
notes خاطرات یادداشت
notes اهنگ صدا نت موسیقی
notes کلید پیانو
notes یادداشت درسی
notes تذکر
notes تفسیر
notes نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
notes بخاطرسپردن
notes یادداشت
notes توجه
notes اسکناس
notes درنظر گرفتن
notes توجه کردن ذکر کردن
notes نت موسیقی نوشتن
notes ملاحظه کردن
notes تبصره قبض
notes نامه رسمی
to take notes of یاد داشت برداشتن از
notes یادداشت سخنرانی
to take notes of خلاصه نویسی کردن از
showing partial views اعمال نظر
bird's eye views منظرهی هوایی
bird's eye views منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye views چشمانداز
bird's eye views دورنما
bird's eye views دید کلی
showing partial views اعمال نظر کردن
bird's eye views نظر اجمالی
bank notes اسکناس
promissory notes سفته
credit notes اعلامیه بستانکاری
re issuable notes اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
promissory notes اسناد اعتباری
credit notes صورت وضعیت اعتباری
credit notes برگ بستانکار
credit notes سند بدهی
article had two notes ماده یکم دو تبصره
article had two notes داشت
promissory notes فته طلب یا پته طلب قبض عندالمطالبه
promissory notes سند ذمهای
promissory notes برگه بدهی
to preach from notes از روی یاد داشت وضع کردن
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
promissory notes سند بدهی
promissory notes فته طلب
half-notes نیم پرده
lecture notes جزوه درس دانشگاهی
field notes یادداشتهای صحرایی
identic notes یادداشتهای همانند
materials transfer notes برگه انتقال مواد
Notes . Comments . Remarks. ملاحظات
materials transfer notes دستورانتقال مواد
first of exchange نسخه اصلی برات
exchange value ارزش مبادلهای
in exchange for درعوض
re exchange برات رجوعی
to exchange something [for something] معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
value in exchange ارزش مبادله
exchange value ارزش مبادله
exchange معاوضه
to exchange something [for something] مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
in exchange for بجای
exchange رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange صرافی
exchange تبادل
exchange تهاتر تسعیر
exchange مبادله کردن
exchange تفاوت
exchange جابه جایی داده بین دو محل
exchange دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange مرکز مبادله
exchange روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange دادن چیزی به جای چیز دیگر
exchange ارز
exchange معاوضه و مبادله پول
exchange معاوضه کردن
exchange جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange صرافخانه
exchange صرافی مبادله کردن
exchange عوض کردن تسعیر یافتن
exchange رد و بدل کننده
exchange ارز معاوضه
exchange مبادله پول
exchange اسعار
exchange تبادل ردوبدل ارز
exchange تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchange مبادله کردن تعویض
exchange مبادله
international exchange مرکز تلفن بین المللی
intermediate exchange واسطه
losing the exchange تفاوت دادن
exchange rate نرخ ارز
local exchange ردوبدل کننده محلی
magneto exchange مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
main exchange مرکز اصلی
manual exchange مرکز دستی
exchange rate نرخ مبادله ارز
exchange rate نرخ مبادله
exchange rate نرخ مبادلهای
ion exchange تبادل یون
ion exchange تبادل یونی
intermediate exchange مرکز
medium of exchange وسیله مبادله
exchange rates نرخ ارز
exchange rates نرخ مبادلهای
exchange rates نرخ مبادله
exchange zone فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
exchange variation واریاسیون تعویضی
exchange rates نرخ مبادله ارز
forign exchange ارز
futures exchange خرید اتی
exchange rate نرخ تسعیر ارز
exchange rate نرخ تبدیل ارز
futures exchange مبادله سلف
exchange rates مظنهء ارز
heat exchange تبادل گرما
heat exchange تبادل حرارت
exchange sort جورکردن معاوضهای
to exchange blows جنگ کردن
exchange battery باطری
toll exchange مرکز تلفن
trunk exchange مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
unvisual exchange مبادله نامرئی چوب
currency exchange تبدیلپول
To greet someone . To exchange greetings with someone. با کسی سلام وتعارف کردن
medium of exchange وسیله داد وستد
What is the exchange rate? نرخ تبدیل چقدر است؟
stock exchange بورس سهام
stock exchange بورس اوراق بهادار
outside [stock exchange] <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
to exchange blows دست بگریبان شدن
through bill of exchange بارنامه سراسری
minor exchange تفاوت کوچک
money exchange صرف
money exchange تبدیل پول
exchange rate مظنهء ارز
post exchange فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
rate of exchange نرخ مبادله ارز
rate of exchange نرخ مبادله
rate of exchange نرخ تسعیر
rate of exchange نرخ ارز
social exchange تبادل اجتماعی
symmetrical exchange تعویض قرینه
tandom exchange مرکز تلفن خودکار تاندوم
teletype exchange مرکز تله تایپ
exchange intervention دخالت در بازار ارز
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
bill of exchange برات
exchange control نظارت ارز
branch exchange رد و بدل کننده شعبهای
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com