Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
To lay (set,prepare)the table.
سفره ؟( میز ) را چیدن
Other Matches
He banged the table with his fist . He thumped the table .
با مشت کوبیدن روی میز
prepare
مهیا ساختن مجهز کردن
prepare
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
prepare
تهیه کردن
prepare
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare
اماده شدن ساختن
prepare
تدارک دیدن پستاکردن
prepare
اماده کردن
to prepare something
چیزی را آماده کردن
[آشپزی]
to prepare
[for]
آماده شدن
[به یا برای]
to prepare for war
تدارک جنگ دیدن
prepare for action
حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن
to prepare for war
اماده جنگ شدن
prepare for action
حاضربه جنگ کردن
prepare mortar
ساختن ملات
to prepare for war
برای جنگ اماده شدن
prepare mortar
تهیه ملات
To prepare something. To get somethings ready.
چیزی را حاضر کردن
To pave the way . To prepare the ground.
زمینه رافراهم ( هموار) کردن
It's time to prepare the meal.
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
To save ( provide ) for a rainy day . To prepare for an emergency .
فکرروز مبادا را کردن ( آینده نگه بودن )
table
طرح کردن
Could we have a table outside?
آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
under the table
<idiom>
زیرمیزی
table look up
جستجوی جدول
look up table
جدول مراجعهای
the f. of a table
باید
the f. of a table
بطوریکه
get table
دست یافتنی
get table
بدست اوردنی
inner table
میزداخلی
two way table
جدول دو سویی
table saw
تابلونمایشگر
table look up
مراجعه به جدول
table
کوهمیز
table
لوح جدول
table
خوان
table
به جدولی انتقال دادن
table
میزبازی
table
تو گذاردن
table
جدول
table
در فهرست نوشتن
table
مطرح کردن
table
سفره
table
میز
table
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table
لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table
از دستور خارج کردن
table
روی میز گذاشتن
table
لیست
table
به صورت جدول دراوردن
table
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table
معوق گذاردن
table
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
table
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table
فهرست
table of equipment
جدول ساز و برگ
table of distribution
جدول تقسیم اماد
table of distribution
جدول توزیع
time table
جدول زمانی
table of authorities
جدول اولیا امور
time table
جدول زمانی ورود و عزیمت
table of allowance
جدول سهمیه مجاز
table of precedence
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
table point
جدول امتیازها
tide table
جگول جزر و مد
tide table
جدول کشند
tide table
نمودار جزر ومد یاکشند
tier table
میز کوچک
time table
جدول زمان بندی
table talk
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
table spoonful
قاشق سوپخوری
table spoon
قاشق سوپ خوری
table set
دستگاه میزی
table set
وسیله رومیزی
table of organization
جدول سازمان
table money
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
multiplication table
جدول ضرب
[ریاضی]
symbolic table
جدول علائم
table utility
برنامه کمکی جدولی
table tomb
گورصندوقی وتخت
table telephone
تلفن رومیزی
symbol table
جدول نمادها جدول نمادی
symbol table
جدول علامت
symbol table
جدول نمادها
tilting table
میز نوسان دار
swivel table
میز نوسان دار
state table
جدول حالات
table ware
لوازم میز یا سفره
table beet
چغندر
table linen
رومیزی
table linen
دستمال سفره
table land
زمین هموار
table lamp
لامپ استاندارد
table instrument
وسیله رومیزی
table flap
قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
table d'hote
خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
table comparator
مقایسه کننده نوارها
table waters
ابهای معدنی سر سفره
table water
سفره اب زیر زمینی
spelling table
جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
earth-table
رج بنا
wait table
<idiom>
سرو کردن غذا
Lift up the table.
سرمیز رابلند کن
trestle table
میز سهپایه
table manners
روشغذاخوردنفردی
pin-table
صفحهمخصوصبازیpillowcasePinball
negotiating table
جلسهایکهمخالفانتلاشدارندبهتوافقیدستیابند
league table
جدوللیگ
dinner table
میزغذاخوری
dining table
میزغذاخوری
bargaining table
جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد
Could we have a table on the terrace?
آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
Could we have a table by the window?
آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
corbel-table
[ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
communion-table
[میز چوبی در کلیساهای پروتستان]
basement-table
[پی را روی زمین ساختن]
altar-table
میز مقدس در کلیسا
table carpet
فرش رومیزی
[اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
the leg of the table
پایه میز
lay the table
چیدن میز
truth table
جدول ارزش
[منطق]
[ریاضی]
I'd like to reserve a table for 5.
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
Could we have a table in the corner?
آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
table mixer
توپتنیسرویمیز
table extension
صفحهانقراض
table cut
تراشتختهای
truth table
جدول درستی جذول صحت
truth table
روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
truth table
در جبر بولی
truth table
دو مقدار
truth table
جدول صحت
truth table
جدول درستی
trivet table
میز سه پایه
transfer table
میز انتقال
training table
میز ناهارخوری در اردو
to rap on the table
دست یا چیز دیگری روی زمین
turn table
میز چرخش
turn table
میز سمت
printer table
میزچاپگر
outer table
تختهخارجی
feed table
صفحهعلوفه
extending table
میزبازشو
computer table
میزکامپیوتر
where is my place at the table
جای من در سر میز کجاست
virtual table
جدول مجازی
vigenere table
جدول رمز وی گنر
type table
نوع جدول تیر
type table
نوع جدول سازمان
turn table
سینی گردش درسمت
to lay on the table
بوقت دیگر موکول کردن
to serve at table
پیشخدمتی کردن
water table
سطح ایستایی
astronomical table
ذیج
external table
جدول برونی
expectancy table
جدول انتظار
expansion table
میز کشویی
expansion table
میز کشابی
entrucking table
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
billiard table
میز بیلیارد
end table
عسلی
end table
میزکوچک دم دستی
embarkation table
جدول قابلیت بارگیری
firing table
جدول تیر
firing table
جدول تیراندازی
water table
ابخوان سفره
addition table
جدول افزایشی
gipsy table
میزگردسه پایه
gaming table
میزقمار
gaming table
میزبازی
function table
جدول تابعی
frequency table
جدول بسامد
fourfold table
جدول چهارخانه
fly table
میز تا شونده
astronomical table
زیگ
embarkation table
جدول بارگیری
character table
جدول شناسایی
console table
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
water table
سطح ایستائی اب
decision table
جدول تصمیم گیری
decision table
جدول تصمیم
decision table
جدول تصمیمی
decimal table
جدول تصمیمی
data table
جدول داده ها
convertible table
میزتاشو
convertible table
میز صحرایی تا شونده
conversion table
جدول تبدیل
decompression table
جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
delivery table
میز تحویل
earth table
رج بنا
circular table
میز گرد
collapsible table
میز تاشو
earth table
سنگ رگی
drip table
میز چکانش
drilling table
میز مته کاری
drawing table
میز نقشه کشی
drain table
میز قطران
deviation table
جدول انحراف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com