Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
English
Persian
To purchase on approval .
بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
Other Matches
approval
تجویز
approval
تایید
approval
تصدیق
approval
اجازه
approval
تنفیذ
approval
نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
approval
متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval
توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval
توافق برای استفاده از چیزی
approval
موافقت
approval
تصویب
on approval
به شرط
on approval
مشروط به رضایت خریدار
on approval
به شرط تائید
on approval
خرید کالا به شرط
social approval
تایید اجتماعی
subject to your approval
موکول به تصویب شما
subject to your approval
اگرشما تصویب نمایید
approval by acclamation
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
silent approval
تقریر
silent approval
سکوت علامت تائیدتوسط معصوم
approval to the majority
با اکثریت موافقت کردن
approval of plan
تصویب نقشه
it depends on his approval
منوط به موافقت و تصویب اوست
goods on approval
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
meet of approval of
به تصویب ..... رسیدن
approval to the treaty
معاهدهای را تصویب کردن
administrative approval
موافقتنامه اداری
quality control approval
تایید کنترل کیفیت
purchase
اشتراء
purchase
خریداری کردن
purchase
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchase
شراء
purchase
خریدن
purchase
درامدسالیانه زمین
purchase
خریداری
purchase
ابتیاع
purchase
خرید
purchase
خرید خریداری کردن
to make a purchase
خرید کردن
two fold purchase
تاکل دو قرقرهای دو شیاره
purchase ledger
دفتر بزرگ خرید
purchase journal
دفترخرید روزانه
purchase journal
دفتر روزنامه خرید
purchase by a deed
با سند خریدن
purchase description
خصوصیات جنس مورد نیازخرید
purchase element
عامل منتجه بار نهائی
purchase element
نیروی منتجه
purchase ledger
دفتر کل خریدها
purchase money
در CL ثمن
regional purchase
خرید از داخل منطقه پادگانی
regional purchase
خرید محلی
ratchet purchase
جرثقیل جغجغهای
purchase requisition
درخواست خرید
purchase request
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
purchase rate
نرخ خرید
purchase order
سفارش خرید
purchase order
دستور خرید
purchase money
قیمت جنس
purchase by a deed
قباله کردن
open purchase
خرید از بازار ازاد
hire purchase
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
counter purchase
تهاتر
counter purchase
خرید متقابل
conditions of purchase
شرایط خرید
collaborative purchase
خریدتعاونی
collaborative purchase
خرید با تشریک مساعی
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
basket purchase
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
hire purchase
اجاره به شرط تملیک
purchase tax
مالیات بر معاملات
advance purchase
خرید سلف
hire purchase
خرید اقساطی
purchase price
راس المال
cost purchase
راس المال
credit purchase
خرید نسیه
counter purchase
داد وستد متقابل
offer to purchase
پیشنهاد خرید
offer to purchase
پیشنهاد جهت خرید
local purchase
خرید از محل
local purchase
خرید محلی
forward purchase
پیش خرید
open purchase
خرید ازاد
forward purchase
خرید سلف
forward purchase
معامله سلف
It is too expensive for me to buy ( purchase ).
برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
double purchase pulley
غرغرهای که دو طناب خورداشته باشد
make a forward purchase
سلف خریدن
average purchase rate
نرخ متوسط خرید
lump sum purchase
خرید یکجا
lump sum purchase
خرید کلی
purchase notice agreements
قراردادهای خرید
purchase notice agreements
پیمان خرید
purchase price variance
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com