Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
English
Persian
To the railway station
به طرف ایستگاه راه آهن
Search result with all words
central railway station
ایستگاه مرکزی راه اهن
railway station
ایستگاه راه اهن
I want to leave the car in the railway station
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
in the centre near the railway station
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
railway station
ایستگاه قطار
Where's the railway station?
ایستگاه راه آهن کجاست؟
Take me to the main railway station!
مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
Other Matches
railway
وابسته به راه اهن
railway
راه اهن
railway
خط اهن
marine railway
ریل ابی
railway engineer
مهندس راه اهن
railway engine
لکوموتیو
cable railway
تراموای
cable railway
ترن کابلی
railway siding
دوراهی راه اهن
railway track
خط اهن
railway end
پل سکوی راه اهن
railway tracks
خط اهن
railway tracks
مسیر راه اهن
marine railway
ریل دریایی
railway wagon
واگن راه اهن
railway bridge
پل راه اهن
quayside railway
راهآهناسکله
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
rack railway
راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
railway line
خطراهآهن
railway embankment
پشت خاک در دو طرف ریلهای راه اهن
siding
[railway]
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
railway sleeper
تراورس
railway end
پل سکوی بارگیری راه اهن
street railway
خطوط تراموا
railway superstructure
روسازی راه اهن
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
funicular railway
راه اهن دوطرفه
railway system
شبکه راه اهن
railway system
سیستم راه اهن
railway traffic
امد و شد راه اهن
railway traffic
عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
railway freight
بارکشی راه اهن
elevate railway
راه اهنی که روی پایه کارگذاشته اندواز تراز جاده بلندتراست
electric railway
راه اهن برقی
railway shop
تعمیرگاه راه اهن
railway rate
مالیات راه اهن
siding
[railway]
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
underground railway
راه اهن زیرزمینی
at railway speed
بسیار تند
at railway speed
با تندی راه اهن بسرعت راه اهن
railway freight
کرایه راه اهن
railway freight
بار راه اهن
railway motor
موتوربان
railway motor
موتور راه اهن
railway rate
نرخ راه اهن
to lay down a railway
ساختمان راه اهنی را اغازکردن
railway track
مسیر راه اهن
railway receipt
رسید راه اهن
railway rates
تعرفه یا کرایههای راه اهن
railway bill of lading
بارنامه راه اهن
railway consignment note
سند ارسال کالا با راه اهن
suburban or local railway
راه اهن ناحیهای
car railway carriage
واگن
suburban commuter railway
راهآهنحومههرروزه
buffer-bar
[railway]
ضرب خور
[قطار]
railway track layer
ریل گذر راه اهن
double track railway bridge
پل راه اهن باسکوی دوبل
station
مرکز
sub station
پست فرعی
station
پست
station
پاسگاه
station
محل ماموریت
station
مستقرکردن
station
استقرار یافتن
station
پایگاه
station
درپست معینی گذاردن
station
مقام مستقرکردن
station
جا درحال سکون
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
station
وقفه
station
سکون پاتوق
station
محل
station
توقفگاه نظامیان وامثال ان
station
موقعیت اجتماعی وضع
station
جایگاه
station
رتبه
station
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station
ایستگاه
on station
رسیدن به هدف
on station
روی هدف
on station
اماده باش بالای هدف
way station
ایستگاه رله مخابراتی
way station
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station
ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
on station
پروازهواپیما بالای هدف
station
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station
یا مقصد استفاده میشود
Where is the station?
ایستگاه کجاست؟
remote station
ایستگاه دوردست
remote station
ایستگاه دور دست
relay station
ایستگاه واسطه
pumping station
ایستگاه تلمبه زنی
regulating station
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
reception station
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reading station
ایستگاه خواندن
departure station
مبداء حرکت
pumping station
تلمبه خانه
reference station
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
relay station
ایستگاه رله
remote station
ایستگاه راه دور
station bar
رستوران ایستگاه راه آهن
local station
ایستگاهکانونی
intercom station
ایستگاهداخلی
goods station
ایستگاهکالاهایتجارتی
tracking station
ایستگاه ردیابی
work station
محل کار
wireless station
ایستگاه بی سیم
wireless station
فرستنده
triangulation station
ایستگاه مثلث بندی
traverse station
ایستگاه پیمایش
transit station
ایستگاه عبوری راه اهن
transfer station
محل اعزام افراد
passenger station
ایستگاهمسافرین
receiving station
ایستگاهدریافت
To marry below ones station.
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
polling station
حوزهرایگیری
coach station
پارکینگوایستگاهدرشکه
underground station
ایستگاهزیرزمینی
transmitting station
ایستگاهارسال
train station
ایستگاهقطار
station platform
سکویایستگاه
station model
مدلهواشناسی
station entrance
ورودیایستگاه
station circle
چرخههواشناسی
transfer station
محل انتقال افراد
to station oneself
مقیم شدن
station house
مرکزکلانتری
station house
ایستگاه کلانتری
station complement
پرسنل خدماتی پایگاه
station complement
پرسنل ثابت یک پایگاه
station car
اتومبیل استیشن
station break
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
station bill
جدول محلها
station bill
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
slave station
ایستگاه فرعی
shunting station
ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
serivce station
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
station house
ایستگاه راه اهن
station keeping
در خط نگهداشتن ناو
to station oneself
جا گرفتن
tide station
ایستگاه جزر و مد
telephone station
تلفن خانه
telephone station
جایگاه تلفن
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station
مرکز مشترک
station time
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
station number
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
station log
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station log
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station list
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
repeater station
مرکز تقویت کننده
consolidating station
ایستگاه تکمیل کننده بار
broadcast station
ایستگاه فرستنده
boat station
جای خدمه قایق
blade station
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
battle station
پایگاه جنگی
battle station
پایگاه رزمی
astronomic station
ایستگاه دیدبانی نجومی
astronomic station
رصدخانه
ambulance station
ایستگاه امبولانس
amateur station
فرستنده تفننی
alert station
ایستگاه اعلام خطر
alert station
ایستگاه اماده باش
air way station
خطوط هوایی
air way station
ایستگاه کنترل
broadcasting station
ایستگاه رادیو
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
coast station
ایستگاه ساحلی
close station
افراد بدو مرخص
close station
خدمه بدو مرخص
climatological station
ایستگاه هواشناسی
clearing station
پست تخلیه بیماران
clearing station
ایستگاه تخلیه بیماران
cleansing station
محل گندزدایی
cleaning station
پست رفع الودگی ش م ر
cleaning station
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station
انتقال تعویض محل خدمت
change of station
تغییر محل ماموریت
central station
نیروگاه مرکزی
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station
فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
aid station
پست امدادی
power station
ایستگاه مولدنیرو
power station
کارخانه برق
gas station
پمپ بنزین
filling station
پمپ بنزین
station wagons
استیشن واگن
station wagons
ماشین کبریتی
station wagon
استیشن واگن
station wagon
ماشین کبریتی
service station
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police station
ایستگاه پلیس
police station
مرکز پلیس
power station
نیروگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com