Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
Wall Street
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
Other Matches
street
خیابان
It's one-way street.
آن خیابان یک طرفه است.
street
خیابانی جاده
street
مسیر
street
راه
by street
کوچه پرت
street
کوچه
through street
راه ترانزیت
street
کوی
street value
پولیکهبابتدریافتموادمیشود
an off street
کوچه فرعی
up the street
بالای خیابان
Downing Street
دولت انگلیس
on easy street
<idiom>
پول کافی برای زندگی راحت داشتن
to get the key of the street
جای شب ماندن نداشتن
man in the street
<idiom>
مردم عادی یا متوسط
Downing Street
خیابان داونینگ
street crossing
تقاطع
street car
تراموای
street car
راه اهن شهری
street betting
جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
street arab
بچه ولگرد
street arab
بچه کوچه گرد
Do you have a street map?
آیا نقشه خیابانها را دارید؟
on easy street
<idiom>
در ناز و نعمت
on easy street
<idiom>
در رفاه
stop street
خیابان فرعی
Downing Street
نخست وزیر
Fleet Street
خیابان فلیت
Fleet Street
جراید لندن
street bet
شرطخیابانی
man in the street
ادم متعارفی
man in the street
فرد معمولی
high street
خیاباناصلیشهر
street credibility
داراینقطهنظراتمشترک موردقبولعام
grub street
شاعرخانه
Fleet Street
مطبوعات
lombard street
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
At the end of the street.
درته خیابان
in queer street
دچار رسوایی
in queer street
درمضیقه گرفتاربدهی
in queer street
درسختی یاتنگی
Where does this street lead on to ?
این خیابان یکجا می خورد ؟
This way please. store across the street.
بفرمائید از این طرف
The store across the street.
فروشگاه آنطرف خیابان
grub street
اشغال گذرنویسندگان
street light
تیرچراغبرقخیابان
tolay street on
تاکید کردن
street traffic
رفت و آمد
[مثال در جاده یا خیابان]
street traffic
ترافیک
[جاده]
street virus
ویروس معمولی
to veer off the street
از جاده منحرف شدن
[ترا فیک]
street orderly
مامورتنظیف ماموراحتساب
street orderly
جانورلاشه خور
street orderly
سپوری کردن
street railway
خطوط تراموا
the open of a street
دهنه خیابان
to get the key of the street
بی خانه بودن
tolay street on
باتکیه تلفظ کردن
tolay street on
اهمیت دادن
street orderly
سپور
street offences
اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
street offences
جرائم خیابانی
street crossing
چهارراه
street gauge
الگوی سطح راه
street gutter
جوی
street gutter
ابرو
street gutter
نهر کنار خیابان و راه
street hockey
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
street inlet
دریچه ورود فاضلاب سطحی
street lighting
روشنایی خیابان
street lightning
روشنی راه و خیابان
band street writer
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
on Carey Street
[British E]
<adj.>
ورشکسته
What does Main Street think of this policy?
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
to pave the street with stone
خیابان را سنگ فرش کردن
i walked a cross the street
از این سر خیابان قدم زدم به ان سر
I was standing at the street corner .
درگوشه خیابان ایستاده بودم
Main Street
[American English]
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
بطور قطع
[حتما]
اتفاق می افتد.
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
کاملا مسلم وقطعی است.
The cab neared
[approached]
20th Street.
تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
He is on easy street . He is in clover. His bread is buttered on both sides .
نانش توی روغن است
wall-to-wall
همگانی
wall-to-wall
فراگیر
the wall
پشت دیوارایستاده بودم
wall-to-wall
کامل
wall-to-wall
از دیوار به دیوار
wall-to-wall
سرتاسری
wall up
رسیدن موج به حداکثر اوج
to go to the wall
درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall
مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall
حصار دار کردن
wall-to-wall
فرش کردن سرتاسری
wall
دیوارکشیدن
wall-to-wall
همه جانبه
wall
دیواری
wall
محصور کردن
wall
حصار
wall
دیوار
to the wall
<idiom>
به آخر خط رسیدن
wall
جدار
wall
محصورکردن
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall
دیواره
wall
تیغه کشیدن دیوار
wall socket
پریز روی دیوار
wall socket
پریز دیواری
fruit-wall
چفته
wall tie
بست دیواری
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
wall rue
سداب کهنه
wall louse
ترده
wall plate
زیرسری
wall eye
چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall eye
چشم مات
wall eye
چشم سفید
wall insulator
عایق دیوار
wall knot
گره حصیری
wall knot
گره تخت
wall paint
رنگ دیوار
wall lining
پوشش دیوار
wall lining
اندود دیوار
wall louse
موریانه
wall opening
روزنه دیوار
wall hanging
تزئینات دیواری
wall painting
نقاشی دیواری
wall paper
کاغذ دیواری
wall entrance
عبور از داخل دیوار
dwarf wall
دیوار نیمه
curtain-wall
تیغه
To drive someone up the wall.
کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
wall tent
چادردیوارهدار
wall stud
تیرچوبدیواری
wall light
چراغدیواری
wall lantern
فانوسدیواری
wave wall
دیوارموج
back wall
دیوارپشتی
brick wall
آجردیوار
bund wall
دیوارمرکب
cell wall
دیوارهسلولی
fortified wall
دیوارکناری
monitor wall
دیوارهصفحهنمایشگر
Qibla wall
دیوارکیبلا
start wall
دیوارهشروع
wall grille
شبکهدیواری
wall and rails
دیواروریلها
tank wall
دیوارهنانکر
climb the wall
<idiom>
از محیط خسته وعصبانی شدن
drive someone up a wall
<idiom>
از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
conservative wall
دیوار باغچه
choir-wall
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
batter of wall
میل دیوار
wall clock
ساعت دیواری
wall sockets
پریز های روی دیوار
wall sockets
پریز های دیواری
wall sockets
پریز ها
wing wall
دیواره جانبی
the picture on the wall
این عکس روی دیوار
hole in the wall
<idiom>
handwriting on the wall
<idiom>
turning wall
دیواربازگشت
non bearing wall
دیوار تیغه
front wall
دیوار جلو
front wall
دیوار مقابل اسکواش
fresco a wall
اب رنگ زدن
fresco a wall
دیوار سفید کرده را
flare wall
دیوار حائل خاکریز پل
face wall
دیوار بر
face wall
ماسک
face wall
نقاب
wall bracket
طاقچه
enclosure wall
دیوار بر
decorated wall
دیوار تزیینی
fruit wall
چفته
gable wall
دیوار سنتوری
gable wall
دیوار لچکی
lining of the wall
پوشش روی دیوار
key wall
دیوار اب بند
it sprang from the wall
ازدیوار رویید
interior wall
دیوار داخلی
insulated wall
دیواره عایق
head wall
دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
fire wall
دیوار اتش بند
training wall
دیواره راهنما
guide wall
دیواره راهنما
gravity wall
دیوار وزنی
gap in a wall
شکاف دردیوار
cut off wall
دیوار جداکننده
curtain wall
تیغه
batter of a wall
میل دیوار
base of wall
روپی
banch wall
دیواره پشتیبان
banch wall
دیواره محافظ
apron wall
صفحه پیش بند
approach wall
دیواره ورودی
an interstice in a wall
ترک در دیوار
cavity wall
دیوار دو جداره
cavity wall
دیوارتوخالی
cavity wall
دیوار صندوقهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com