Dictiornary-Farsi | We are expecting guests for dinner . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 52 (4 milliseconds)

English	Persian
We are expecting guests for dinner .	برای شام مهمان داریم


Other Matches

guests	مهمان کردن
guests	مسکن گزیدن
guests	انگل خارجی
guests	مهمان
expecting	چشم داشتن
expecting	انتظارداشتن
expecting	پیش بینی کردن
expecting	حامله بودن
expecting	انتظار داشتن منتظر بودن
The heck(hell) with all the guests.	گور بابای همه میهمانان
She is pregnant(expecting).	آبستن (باردار) است
he took her in to dinner	انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
to get dinner	ناهارخوردن
I just had dinner.	درست چند لحظه قبل شام خوردم
dinner	مهمانی
dinner	شام
dinner	ناهار
to ask somebody out for dinner	کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
We were having dinner when. . .	داشتیم شام می خوردیم که ..
It wasnt much of a dinner .	زیاد شام مهمی نبود
Well discuss it at dinner.	سر شام صحبت خواهیم کرد
dinner table	میزغذاخوری
Well discuss it at dinner.	سرت رابلند کن ببینم
To disg up the dinner .	شام را کشیدن
WI'll you stay for ( to ) dinner?	برای شام بمانید (می مانید؟)
We had a gorgeous dinner .	شام معرکه یی خوردیم
The dinner will be followed by a concert.	به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
dinner etc. is served	غذا آماده است
dinner service	فروفغذاخوری
dinner party	میهمانیشام
dinner wagon	میزیکه روی غلطک میگرددودرسفره خانه بکارمیبرند
dinner set	لوازم و فرف شام یا ناهار
dinner is served	شام حاضراست
dinner is ready	است
dinner is ready	ناهاراماده
dinner jackets	لباس مخصوص مهمانی رسمی
dinner jackets	اسموکینگ
dinner jacket	لباس مخصوص مهمانی رسمی
i asked him to dinner	او را به ناهار خواندم
my neighbour at dinner	کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
dinner dance	میهمانیرقص
dinner plate	بشقابپلوخوری
dinner knife	چاقویغذاخوری
dinner fork	چنگالغذاخوری
to orders dinner	دستور ناهار دادن
shore dinner	غذای دریایی
dinner jacket	اسموکینگ
She gave us quite a decent dinner.	یک شام خیلی حسابی به ماداد
don't wait the dinner for me	ناهاعرابرای خاطرمن معطل نکنید
After dinner he likes to retire to his study.	پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
The library is the obvious place for the after-dinner hours.	کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.

We are expecting guests for dinner .

برای شام مهمان داریم