Dictiornary-Farsi | White peacock | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
White peacock	طاووس سفید


Other Matches

peacock	خرامیدن
peacock	طاووس
peacock	مزین به پرطاووس
peacock	طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
He is as proud as the peacock. <proverb>	مثل طاووس مغرور است .
Akstafa peacock	طرح طاووس در فرش های ترکمنی و قفقازی مربوط به همین نام
peacock blue	رنگ ابی مایل بسبز
peacock blue	رنگ ابی طاووسی
to peacock oneself vref	خود فروشی کردن
to peacock oneself vref	خودنمایی کردن
to peacock oneself vref	خرامیدن
off white	رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
off-white	رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
white out	انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
white a	مرگ موش
white f.	پرچم سفید
non-white	فردغیراروپایی غیرسفید
white	بازیگر نخست شطرنج
white	چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
white	سفیدی
white	سپیده
white	به رنگ برف
white	سفید
white	پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white	سفیدشدن
white	سفید کردن
white supremacy	تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
white space	فاصله سفید
white vitriol	زاج روی یاروح توتیای روح
white water	ابشارهای کوتاه رودخانه
white tailed	دم سفید
zinc white	سفید اب روی
white elephants	فیل سفید
white elephant	هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephant	گران و پر خرج و کم فایده
white lead	سفید اب شیخ
white lead	سفیداب شیخ
white winged	سفید بال
white elephant	فیل سفید
black and white	چاپ
black and white	دستنوشته
black and white	سیاه و سفید
white elephants	گران و پر خرج و کم فایده
white slave	استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
white oak	بلوط سفید
white noise	نویز سفید
white noise	نوفه سفید
white level	تراز سفید
white lily	زنبق
white line	خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
white livered	بزدل ترسو کم جرات
white mulatto	توت
white matter	ماده سفید
white supremacist	طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
white paternoster	دعای نگهداری ازشر روح پلید
white pepper	فلفل سفید
white sale	فروش ملافه و اجناس ذرعی
white propaganda	تبلیغاتی که هدف ان از پیش اعلام شده باشد
white mulatto	توت معمولی
white propaganda	تبلیغات سفید
white primary	اخذ اراء مقدماتی حزبی
white plague	سل ریوی
white plague	سل ریه
white phosphorous	فسفر سفید
white phosphorous	گلوله فسفر سفید
white magic	جادو گری بوسیله فرا خواندن فرشتگان کیمیا
yellowish-white	رنگ شکری
white of an egg	سفیده تخم مرغ
egg-white	سفیده تخم مرغ
white coffee	شیرقهوه
white coffee	قهوه با شیر
in black and white <idiom>	بصورت نوشتار
white sale <idiom>	حراج حوله ،پارچه کتان
white lie <idiom>	دروغ مصلحت آمیز
yellowish-white	بژ
yellowish-white	رنگ شیری
white wool	[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
white wool	پشم درجه یک
white wool	پشم سفید
gray-white	رنگ سفید-خاکستری
as white as a sheet <idiom>	سفید مثل گچ دیوار
as white as a sheet <idiom>	مثل برف
a white elephant	شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
white elephant <idiom>	ثروت یا مالکیت بیفایده
A white lie .	دروغ مصلحت آمیز
Her face went white.	صورتش سفید شد ( رنگه پرید )
white meat	کره
white meat	فرآوردهی شیری پنیر
white meat	گوشت سفید
white lies	دروغ سفید
white lies	دروغ مصلحتآمیز
white lie	دروغ سفید
white lie	دروغ مصلحت آمیز
white elephants	هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white meat	لبنیات
white cabbage	کلمسفید
white wedding	عروسیکهدرکلیساصورتمیگیرد
white spirit	مایعشیمیاییحاصلازبنزینکهدررنگکاریکاربرددارد
white Christmas	روزکریسمسکهبرفباریدهباشد
white tape	نوارسفید
white stone	مهرهسفید
white square	خانهسفید
white light	چراغسفید
white cap	کلاهکسفید
Black and white.	سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
white horse	whitecap
flake white	سفیداب سرب
white collar	کارمند دفتری
white collar	یقه سفید
white-hot	دارای احساسات برانگیخته
white ant	موریانه
dressed in white	لباس سفیدپوشیده
white bear	خرس سفید خرس قطبی
white beard	ریش سفید
white hot	دارای احساسات برانگیخته
white bellebore	کندش
white body	بدنه سفید
white book	کتاب سفید
white book	ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
White House	کاخ سفید
White Papers	کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
white cement	سیمان سفید
the white race	نژادابیض
the white race	نژادسفید
flake white	سفیداب شیخ
large white	خوک سفید انگلیسی
dressed in white	سفیدپوش
lily white	سفید چون زنبق
lily white	خیلی سفید
milk white	شیری رنگ
white liver	نامردی
chinese white	سینکا
white pigweed	قازایاغی
snow white	سفید یکدست
white-collar	کارمند دفتری
white-collar	یقه سفید
snow white	مثل برف سفید اسم خاص
sow white	سفید
the white house	کاخ سفید
the white house	کاخ یاقصرابیض
white civilization	تمدن نژاد سفید
white hope	بوکسور سفیدپوست درمقابل بوکسور سیاه پوست
white galbanum	وشا
snow-white	برفام
white gold	الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
white goods	پارچه سفید نخی
white goods	حوله سفید ملافه
white goshawk	قوش طرلان
snow-white	سفید
white hall	هیئت حاکمه انگلیس
white hazard	به کیسه انداختن گوی سفیدبیلیارد
white flame	شعله سفید
white headed	دارای موی سفید
white headed	سفیدبخت
white heat	درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
white heat	نور سفید التهاب
white heat	دمای سفید
white flag	پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
white flag	پرچم سفید
snow-white	سفید برفی
White Papers	کتاب سفید
White Papers	گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Paper	کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Paper	کتاب سفید
white corpuscle	cell whiteblood=
White Paper	گزارش هیئت دولت نامه سفید
white cooper	سطل ساز
white cooper	اهن ساز
white face	جانورسفید صورت
white face	جانور پیشانی سفید
white dwarf	کوتوله سفید
white crow	چیز ندیده چیز کمیاب
white crappie	ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
Caspian White Fish	ماهی سفید [جانور شناسی]
a white collar job	کار پشت میز نشینی
a white collar job	کار اداری
white iron ore	کانی اهن دار
white basil seeds	تخم شربتی
White regular teeth .	دندانهای سفید ومرتب ( یکدست )
white-tailed deer	آهویدم سفید
wilcoxon white test	ازمون ویلکاکسن- وایت
white with blue stripes	سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
white book muslin	مشمش
white cast iron	چدن سفید
white to play and win	سفید شروع میکند و می برد
white collar employee	کارمند
white collar worker	کارمندان یقه سفید
white steaming light	سینه
white steaming light	چراغ
white squate weakness	ضعف خانههای سفیدرنگ شطرنج
white space response	پاسخ به بخش سفید
white pig iron	اهن خام سفید
white oxide of arsenic	سم الفار
white ground technique	اسلوب نقاشی
white heart cherry	گیلاس درشت گیلاس پیوندی
write white engine	موتور سفید نویس
white bearing metals	فلزات سفید یاطاقان
paper white monitor	صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
pearl powder or white	اب مروارید
it burnsto a white ach	چون می سوزدخاکسترسفیدباقی می گذارد