Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
English
Persian
Wild West
ایالتهای غربی
Wild West
غرب وحشی
Other Matches
west
غرب
west
مغرب زمین
west
<adj.>
غرب
to go west
مردن
to go west
کشته شدن
on the west
غربا
on the west
ازباختر
west
مغرب
west
باختر
west
<adj.>
مغرب
west
<adj.>
باختر
Middle West
باختر میانه
West German
آلمانغربی
West Indian
هندوستانغربی
on the west of iran
در باختر ایران
south west
جنوب غرب
south west
جنوب باختر جنوب غربی
south west
سوی جنوب باختر
south west
در جنوب باختر
west lndies
جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
north west
شمال غرب شمال غربی
north west
شمال باختر
south-west
جنوب غرب
north west
در حال باختر
south-west
جنوب غربی سوی جنوب باختر
galley west
ویران
galley west
درهم وبرهم
galley west
رو بویرانی
north-west
شمال غرب
galley west
بویرانی
north-west
شمال غربی در شمال غرب
mae west
جلیقه نجات فشاری
to lie east and west
شرقی غربی
West cardinal mark
علامتترتیبیغربی
west country whipping
بست غربی
to lie east and west
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
west coast computer faire
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
wild about
دیوانه
wild
ریسکی
wild about
شیفته
wild
ماجراجویانه
wild a
گورخر خردشتی
wild
جنگلی
wild
وحشی
wild
خود رو شیفته و دیوانه
wild rape
اهوری تخم خردل
wild pansy
بنفشه فرنگی
wild shot
تیر بی هدف
wild shot
تیر پراکنده
wild rye
الیم
wild rue
سداب کوهی اسپند
wild rocket
کک کوج
wild rice
برنج وحشی
wild parsley
انواع هویج وحشی
wild parsmip
شقاقل مصری
wild pigeon
کبوتر چاهی کفتر چاهی
wild animals
حیواناتوحشی
run wild
<idiom>
غیرقابل کنترل
wild boar
گرازوحشی
wild garlic
والک کوهی
wild garlic
پیاز خرسی
wild garlic
سیرخرس
wild card
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
run wild
بی بند و بار بودن
wild cat
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
wild bryony
پنجه کلاغ
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
wild beast
دد وحش
wild basil
ضمیران
wild ass
گورخر
wild and woolly
ژولیده پشمالو
wild and woolly
درهم ریخته
wild and woolly
کثیف
to drive wild
دیوانه کردن
wild or bohemian
زیتون بری
run wild
خودروبودن
wild cord
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
wild land
صحرا بیابان
wild mustard
خردل بری ایهقان
wild marjoram
اویشن شیرازی گلپر
wild oat
جوپیغمبری اصل
wild land
زمین بایر و لم یزرع
wild goat
بزکوهی تکه
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
wild pansy
بنفشه سه رنگ
wild flax
کتان
wild oat
جو دو سر
gum of wild almond
زدو
gum of wild almond
زد
wild goose chase
تلاش بیهوده
gum of wild almond
ازدو
wild thymeŠmother of thyme
سیسنبر
wild-goose chase
تلاش بیهوده
to have the wild stag's foot
<idiom>
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
wild oriental a tree
ارژن
wild card character
نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
wild-goose chases
تلاش بیهوده
wild rocket oil
روغن منداب
to sow one's wild oats
چل چلی خودرا کردن
to sow one's wild oats
جولان خودرادادن
wild goose chase
<idiom>
ناامیدانه جستجو کردن
to goon a wild goose chase
درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com