English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (5 milliseconds)
English Persian
Woe betide us when the reformer turns corrupt . وای بروزی که بگندد نمک
Other Matches
betide اتفاق افتادن
betide روی دادن
woe betide thee وای بحال تو بدابحال تو
reformer بهساز
reformer بهسازگر
reformer مصلح اصلاح طلب
reformer پیشوای جنبش
reformer طرفدار نهضت
reformer پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
corrupt خراب کردن
corrupt فاسد کردن
corrupt فاسد
corrupt معیوب
corrupt تحریف شده
corrupt رشوه دادن رشوه خوار
corrupt مرتشی
corrupt معیوب کردن
corrupt فاسدشده
corrupt معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupt داده یا برنامهای که خطا دارد
corrupt معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupt تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
to be corrupt to the bones <idiom> تا مغز استخوان فاسد بودن [کسی که ذاتا فاسد است]
He is a corrupt official . مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
take turns <idiom> انجام کاری با همکاری یکدیگر
turns تمایل تغییر جهت
turns میل
turns استعداد
turns پیچ خوردگی قرقره
turns گشت ماشین تراش
turns چرخ
turns گردش
U-turns دور کامل
U-turns دورزنی
turns تاه زدن برگرداندن
U-turns دگرگونی
U-turns وارونی
U-turns زیروروشدگی
U-turns دور
Let us see how it turns out. باید دید چه از آب در می آید
turns چرخش
turns نوبت
turns پیچاندن
turns گشتن چرخیدن
turns پیچ مسیر
turns چرخیدن تاباندن
turns پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
turns برگشت شناگر
turns چرخیدن
turns تراشیدن
about-turns عقب گرد
turns دور زدن
turns تغییر زاویهای مسیر هواپیما
turns گرداندن
turns دور
turns دگرگون ساختن
turns وارونه کردن
turns تغییردادن
turns تبدیل کردن
turns counter دور شمار
turns and twists پیچ و خم
in turn by turns بنوبت
back turns of armature سیمپیچی معکوس ارمیچر
demagnetizing turns of armature دورهای مغناطیس زدای ارمیچر
turbine shaft turns generator محورتوربینچرخوانندهژنراتور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com