Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (5 milliseconds)
English	Persian
Your train will leave from platform 8.	قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
Search result with all words
What platform does the train to York leave from?	قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
Other Matches
Is this the right platform for the train to London?	آیا این سکوی قطار لندن است؟
What platform does the train from York arrive at?	قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
platform	سکوی شیرجه
platform	تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
platform	نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
platform	نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
platform	پایه
platform	پایگاه
platform 3	سکوی شماره 3
where is the platform 3?	سکوی شماره 3 کجاست؟
platform nu	شمارهسکو
platform	رسانگر حامل گیرنده
platform	کف راه جایگاه خطابه
platform	پایه نصب
platform	درجای بلند قرار دادن
platform	سخن رانی کردن
platform	خط مشی
platform	سکوی ایستگاه راه آهن
platform	مرام
platform	سکو
platform	صحن
platform	سطحه
weighing platform	صفحهوزنه
oil platform	سکوینفتی
airdrop platform	سکوی بارریزی هوایی
aerial platform	سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
aerial platform	سکوی مخصوص بارریزی هوایی
load platform	سکویبار
platform load	بار کف دار
station platform	سکویایستگاه
compass platform	bridge
baffle platform	کف ارام کننده
launching platform	launcher
stepped platform	صفحه پله دار
starting platform	سکوی شروع
stairs with a platform	پلکان با پاگرد
space platform	ایستگاه فضایی
space platform	پایگاه فضایی
pouring platform	سطح ریزش
platform load	بار سکودار
platform load	بار اماده برای بارریزی هوایی
platform independence	استقلال پایهای
platform trolley	چرخدستیسکویی
platform car	واگن بی لبه
multi platform	که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
military platform	سکوی نظامی
bath platform	سکویحمام
lifting platform	صفحه بالابر
camera platform	سکویدوربین
connectivity platform	برنامه اتصال
production platform	سکویتولیدات
platform shelter	سایبانسکو
platform ladder	نردبانسکویی
platform entrance	سکویورود
passenger platform	سکویمسافرین
flight platform	سکوی پرواز
jack-up platform	سکویبالابر
hardware platform	پایگاه سخت افزار
fixed platform	سکویثابت
camera platform lock	محلقفلدوربینبهپایه
platform pallet truck	چرخمسطحسکویی
air delivery platform	پالت مخصوص بارریزی هوایی
gate operating platform	سکوی مانور دریچه ها
semi-submersible platform	سکوینیمهشناور
train	قطار
train	سلسله
train	دنباله
train	فرهیختن
train	ورزش کردن
train	نشانه رفتن
train	کاراموزی کردن
train	پیش قطار
train	بنه یکان
train	عقبه یکان
train	پروردن ورزیدن
train	تربیت کردن
train	دم
train	ازار
train	رشته سلسله
train	متلزمین
train	نظم ترتیب
train	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train	حیله
train	تله
train	فریب اغفال
train	ترن
train	اموزش دادن
train	تعلیم دادن
train	یک رشته موج
train	اماده کردن اسب
train	تمرین
train	رشته
Does this train go to ... ?	آیا این قطار به ... میرود؟
train	بنه دریایی
train	بنه اماد
train	کاروان
train	مسیرجریان کار
to take leave	مرخصی گرفتن
take leave of	بدرود گفتن با
to leave behind	باقی گذاردن
to leave behind	درپس گذاردن
to leave him to him self	او را بحال خود واگذارید اورارها کنید
Unless he comes soon, I shall leave.	اگر او [مرد] زود نیاد، من میروم.
to take leave	به تعطیلات رفتن
leave me out	من را حساب نکن [نکنید] !
let [leave] alone <conj.>	چه برسد به
let [leave] alone <conj.>	گذشته از
let [leave] alone <conj.>	قطع نظر از
let [leave] alone <conj.>	سوای
to leave off	دست کشیدن از
to leave off	کنار گذاشتن
I must leave at once.	باید فورا بروم.
take leave of <idiom>	ترک کردن
leave (let) well enough alone <idiom>	دل خوش کردن به چیزی که به اندازه کافی خوب است
Take it or leave it.	می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
Leave me alone .	کاری بکارم نداشته باش
To take ones leave .	هزار تومان کم آورده ام
leave alone <idiom>	راحت گذاشتن (شخصی)
leave behind <idiom>	جاگذاشتن چیزی درجایی
Leave her alone.	اورا تنها (بحال خود ) بگذار
to leave on	روشن گذاشتن [موتور یا خودرو]
leave alone <idiom>	دست از سر کسی برداشتن
to leave out	جا گذاردن
to leave out	انداختن
to take leave of any one	با کسی بدرود گفتن
to take leave of any one	اجازه ازکسی گرفتن
without a by your leave	بی اجازه بی خداحافظی
Do not leave me alone.	من را تنها نگذار.
leave out <idiom>	حذف کردن
leave	اجازه
leave	ترک کردن
leave	عازم شدن
leave	رهسپار شدن
leave me alone	کاری بمن نداشته باشید
leave off	قطع کردن دست کشیدن از
leave out	جاگذاشتن
leave out	انداختن
leave out	ول کردن صرف نظر کردن از
leave	:
leave	برگ دادن
leave alone	تنها گذاردن
leave alone	بحال گذاردن
leave	میلههای جامانده
leave	اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
leave it over	عجاله بگذارید بماند
leave me alone	مرابه حال خودبگذارید
leave	مرخصی
leave	دست کشیدن از
leave	به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
leave	اذن مرخصی
leave	رخصت
leave	باقی گذاردن
he is on leave	او در مرخصی است
leave	واگذاری
be on leave	در مرخصی بودن
leave	رها کردن
leave	گذاشتن
leave off	متارکه کردن
leave	ول کردن
by your leave	با اجازه شما
intercity train	قطار بین شهری
a thorugh train	قطار بدون توقف
When is the last train to Oxford?	چه وقت آخرین قطار به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
battering train	توپخانه محاصره
When is the next train to Oxford?	چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
intercity train	قطار بین شهری با توقف
Is there a train to the airport?	آیا برای فرودگاه قطار هست؟
explosive train	فتیله انفجاری
accomodation train	راه آهنی که در ایستگاه های مختلف توقف میکند
breaking down train	راه اولیه
burning train	مسیر اشتعال
blooming train	مسافت نورد
electric train	ترن برقی
When wI'll the train arrive ?	چه وقت قطار می آید ؟
toilet-train	آموزشدادنبهبچهبرایکنترلادرارومدفوع
burning train	مسیر انفجار سیکل انفجار
underground train	ترنزیرزمینی
The train came in on time .	قطار به موقع رسید ( سروقت )
gravy train <idiom>
train station	ایستگاهقطار
cogging train	مسیر اولیه
electric train	قطار برقی
power train	آموزشقدرت
I'd like a train timetable.	من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
There is a train to London at 8.	یک قطار برای شهر اختر در ساعت 8 هست؟
Is this the train to Liverpool?	آیا این قطار شهر لیورپول است؟
train [teach]	تعلیم دادن
train [teach]	تربیت کردن
train [teach]	آموزش دادن
train [teach]	یاد دادن
train [teach]	اموزاندن
train [teach]	درس دادن
train [teach]	تدریس کردن
train driver	راننده قطار
goods train	قطار حمل کالا
goods train	قطار باربری
gravy train	منبع در امد نامشروع
When does the train arrive?	قطار کی می رسد؟
gravy train	منبع درامد بدون زحمت
boat train	[خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com