Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
absolute code	برنامه نویسی مطلق
Other Matches
absolute	غیر مقید
absolute <adj.>	خالص
absolute <adj.>	حیاتی
absolute <adj.>	واجب
absolute <adj.>	حتمی
absolute <adj.>	لازم الاجرا
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
absolute <adj.>	غیر مشروط
absolute <adj.>	ضروری
absolute <adj.>	صرف نظرنکردنی
absolute <adj.>	چاره نا پذیر
absolute <adj.>	غیر قابل امتناع
absolute <adj.>	مطلق
absolute	آزاد از قیود فکری
absolute	خالص
absolute	کامل قطعی
absolute	خود رای
absolute	مستقل
absolute	غیر مشروط
absolute	مطلق
absolute	مجرد
absolute	دایره نامحدود
absolute	ازاد
absolute	کامل
absolute value	قدر مطلق
absolute value	ارزش مطلق
absolute value	قدر مطلق [ریاضی]
absolute zero	صفر مطلق
absolute	استبدادی
absolute value	مقدار مطلق
absolute measurement	اندازه گیری مطلق
absolute magnitude	قدر حقیقی
absolute methanol	متانول مطلق
absolute monarchy	سلطنت مطلقه
absolute legal	or dominion exercise ofthe power property controlover
absolute magnitude	قدر مطلق
absolute legal	قاعده تسلیط
absolute luminosity	درخشندگی مطلق
absolute liability	بدهی مطلق
absolute threshold	آستانه مطلق
absolute limen	آستانه مطلق
absolute judgment	قضاوت مطلق
absolute filter	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
absolute filter	صافی صد در صد
absolute ether	اثر مطلق
absolute error	اشتباه مطلق
absolute error	خطای مطلق
absolute energy	انرژی مطلق
absolute efficiency	کارائی مطلق
absolute frequency	فراوانی مطلق
absolute frequency	بسامد مطلق
absolute joystick	سکان هدایت مطلق
absolute humidity	رطوبت مطلق
absolute height	ارتفاع نسبت به سطح دریا
absolute error	اشتباه مطلق تیراندازی
absolute gravity	سنگینی مطلق
absolute loader	بارکننده مطلق
absolute dud	گلوله اتمی عمل نکرده
absolute monopoly	انحصار مطلق
absolute movement	حرکت مطلق
absolute unit	واحد مطلق
absolute vacuum	خلاء مطلق
absolute velocity	سرعت مطلق
absolute viscosity	لزجت مطلق
absolute viscosity	گرانروی مطلق
absolute viscosity	گرانروی مکانیکی
absolute volue	ارزش مطلق
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
absolute volume	حجم مطلق
absolute zaro	صفر مطلق
absolute zero entropy	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
absolute value function	تابع قدر مطلق [ریاضی]
It is an absolute chaos.	همه رشته کارها از دست در رفته است
decree absolute	حکم نهائی دادگاه
unattainbility of absolute zero	دسترس ناپذیری صفر مطلق
monarchy absolute	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
absolute nullity	بطلان مطلق
absolute paths	مسیر مطلق
absolute paths	مسیر نسبت به یک مبنا
absolute permeability	نفوذپذیری مطلق
absolute pitch	زیر و بمی مطلق
absolute potential	پتانسیل مطلق
absolute poverty	فقر مطلق
absolute pressure	فشار مطلق
absolute price	قیمت مطلق
absolute temperature	دمای مطلق
absolute priority	اولویت مطلق
absolute scale	مقیاس مطلق
absolute scale	مقیاس دمای مطلق
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
mean absolute deviation	انحراف میانگین
absolute dry	کاملا" خشک
absolute majority	اکثریت مطلق
absolute address	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
absolute address	آدرس مطلق
absolute advantage	برتری مطلق
absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
absolute alcohol	الکل مطلق
absolute altimeter	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
absolute altimeter	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
absolute altitude	ارتفاع مطلق
absolute altitude	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
absolute address	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
absolute address	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
absolute accommodation	انطباق مطلق
absolute address	نشانی مطلق
absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
absolute address	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
absolute address	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute address	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
absolute address	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
absolute drought	خشکی مطلق
absolute deficiency	نقص مطلق
absolute density	چگالی مطلق
absolute deviation	انحراف مطلق
absolute deviation	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute discharge	آزادی مطلق
absolute coulomb	کولن مطلق
absolute deficiency	عدم کارائی مطلق
absolute artesian well	چاه ارتزین مطلق
absolute authortity	اختیار مطلق
absolute authortity	اقتدار مطلق
absolute configuration	پیکر بندی مطلق
absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
absolute champion	قهرمان مطلق شطرنج
absolute coding	برنامه نویسی مطلق
complex absolute value function	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
absolute system of units	دستگاه احاد مطلق
absolute specific gravity	سنگینی ویژه مطلق
absolute system of units	سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
instrument for absolute measurement	دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
absolute temperature scale	مقیاس دمای مطلق
absolute temperature scale	مقیاس مطلق
real absolute value function	تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
approximate absolute temperature	دمای مطلق تقریبی
absolute refractory period	دوره بی پاسخی مطلق
absolute boiling point	دمای جوش مطلق
absolute ethyl alcohol	اتیل الکل مطلق
absolute index of refraction	ضریب مطلق شکست
absolute cell reference	رجوع مطلق سل
absolute humidity of gas	رطوبت مطلق گاز
multiple absolute prediction	پیش بینی چند متغیری مطلق
absolute electrical units	واحدهای الکتریکی مطلق
absolute income hypothesis	فرضیه درآمد مطلق
absolute reaction rate	سرعت واکنش مطلق
absolute refractive index	ضریب شکست مطلق
absolute system of electrical units	دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
code	کتاب قانون قرارداد
code name	اسمرمز
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
code	کد
code	رمز کردن
code	برنامه دستورالعملها
op code	رمز عمل
op code	code OPeration
op code	بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
op code	رمزالعمل
p code	روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
code	رمزی کردن
code	رمز
M out of N code	هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
M out of N code	سیستم کدگذاری حاوی تشخیص خطا
two out of five code	رمز دو از پنج
code value	ارزش رمز
code	شماره
code	قانون
code	تبدیل دستورات یا داده به فرم دیگر
code	سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
code	برنامه دستورالعمل ها
code	نظام نامه
code	قانون قاعده مقرر
code	نشانه قراردادی
code	علامت
code	مجموعه قوانین
optimized code	برنامه بهینه
operations code	کد عملیاتی
operational code	کد عملیاتی
operation code	رمز عمل
operation code	کد عملیاتی
operation code	رمزالعمل
open code	سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
open code	سیستم رمز باز
gray code	رمز گری
gray code	معیار GREY
optimum code	برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
order code	رمز دستور
precompiled code	کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
post code	کد پستی
polynomial code	سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
private code	کد محرمانه
panel code	علامت رمزپرده شناسایی
panel code	کد پرده مخابرات
progression code	رمز تصاعدی
pseudo code	شبه برنامه
polynomial code	رمز چند جملهای

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com