English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English Persian
absolute coding برنامه نویسی مطلق
Other Matches
coding رمزگذاری
coding کد گذاری چیزی
coding صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
coding کد گذاری
coding علامت گذاری
coding کدگذاری
coding برنامه نویسی
coding رمزگردانی
numeric coding برنامه نویسی عددی
modular coding برنامه نویسی پیمانهای
Manchester coding و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
Manchester coding نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت
Manchester coding روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود
in line coding کدگذاری درون برنامهای
optimum coding برنامه نویسی بهینه
trellis coding روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
symbolic coding کدگذاری نمادی
coding room اطاق رمز
symbolic coding کدگذاری سمبلیک
structures coding برنامه نویسی ساخت یافته
relative coding برنامه نویسی نسبی
relative coding برنامه نویس نسبی
program coding کدگذاری برنامه
coding test ازمون رمزگردانی
out of line coding کدگذاری برون خطی
management coding سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
symbolic coding برنامه نویسی نمادی
automatic coding برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
bar coding علامت گذاری ستونی
coding delay تاخیر زمانی مربوط به کشف رمز و پیام
coding form ورقه برنامه نویسی
coding form فرم برنامه نویسی
straight line coding برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
absolute value ارزش مطلق
absolute value مقدار مطلق
absolute zero صفر مطلق
absolute خود رای
absolute value قدر مطلق
absolute <adj.> غیر قابل امتناع
absolute استبدادی
absolute ازاد
absolute کامل
absolute دایره نامحدود
absolute <adj.> چاره نا پذیر
absolute مطلق
absolute غیر مشروط
absolute مستقل
absolute کامل قطعی
absolute خالص
absolute آزاد از قیود فکری
absolute غیر مقید
absolute مجرد
absolute <adj.> صرف نظرنکردنی
absolute value قدر مطلق [ریاضی]
absolute <adj.> مطلق
absolute <adj.> خالص
absolute <adj.> حیاتی
absolute <adj.> واجب
absolute <adj.> حتمی
absolute <adj.> لازم الاجرا
absolute <adj.> غیر مشروط
absolute <adj.> اجتناب ناپذیر
absolute <adj.> ضروری
absolute sensitivity حساسیت مطلق
absolute price قیمت مطلق
absolute priority اولویت مطلق
absolute scale مقیاس مطلق
absolute scale مقیاس دمای مطلق
absolute pressure فشار مطلق
absolute monopoly انحصار مطلق
absolute movement حرکت مطلق
absolute nullity بطلان مطلق
absolute paths مسیر مطلق
absolute paths مسیر نسبت به یک مبنا
absolute permeability نفوذپذیری مطلق
absolute pitch زیر و بمی مطلق
absolute potential پتانسیل مطلق
absolute poverty فقر مطلق
absolute temperature دمای مطلق
It is an absolute chaos. همه رشته کارها از دست در رفته است
monarchy absolute حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
absolute zero entropy انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
absolute zaro صفر مطلق
absolute volume حجم مطلق
absolute volue مقدار مطلق قدر مطلق
absolute volue ارزش مطلق
absolute viscosity گرانروی مطلق
absolute viscosity لزجت مطلق
absolute velocity سرعت مطلق
absolute value function تابع قدر مطلق [ریاضی]
absolute viscosity گرانروی مکانیکی
unattainbility of absolute zero دسترس ناپذیری صفر مطلق
decree absolute حکم نهائی دادگاه
absolute vacuum خلاء مطلق
absolute unit واحد مطلق
mean absolute deviation انحراف میانگین
absolute efficiency کارائی مطلق
absolute coulomb کولن مطلق
absolute configuration پیکر بندی مطلق
absolute code برنامه نویسی مطلق
absolute champion قهرمان مطلق شطرنج
absolute ceiling حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
absolute authortity اقتدار مطلق
absolute authortity اختیار مطلق
absolute artesian well چاه ارتزین مطلق
absolute deficiency نقص مطلق
absolute deficiency عدم کارائی مطلق
absolute density چگالی مطلق
absolute dud گلوله اتمی عمل نکرده
absolute dry کاملا" خشک
absolute drought خشکی مطلق
absolute discharge آزادی مطلق
absolute deviation انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute deviation انحراف مطلق
absolute altitude ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
absolute altitude ارتفاع مطلق
absolute address وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
absolute address بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
absolute address اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
absolute address برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
absolute address نشانی مطلق
absolute accommodation انطباق مطلق
absolute address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
absolute address مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
absolute address برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
absolute altimeter ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
absolute altimeter دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
absolute alcohol الکل مطلق
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
absolute advantage برتری مطلق
absolute address آدرس مطلق
absolute address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
absolute address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
absolute address مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute majority اکثریت مطلق
absolute monarchy سلطنت مطلقه
absolute legal قاعده تسلیط
absolute legal or dominion exercise ofthe power property controlover
absolute judgment قضاوت مطلق
absolute joystick سکان هدایت مطلق
absolute liability بدهی مطلق
absolute limen آستانه مطلق
absolute methanol متانول مطلق
absolute measurement اندازه گیری مطلق
absolute magnitude قدر حقیقی
absolute magnitude قدر مطلق
absolute luminosity درخشندگی مطلق
absolute loader بارکننده مطلق
absolute threshold آستانه مطلق
absolute humidity رطوبت مطلق
absolute height ارتفاع نسبت به سطح دریا
absolute filter صافی صد در صد
absolute error خطای مطلق
absolute error اشتباه مطلق
absolute error اشتباه مطلق تیراندازی
absolute ether اثر مطلق
absolute energy انرژی مطلق
absolute frequency فراوانی مطلق
absolute frequency بسامد مطلق
absolute filter صافی میکرونی صافی میکروسکپی
absolute gravity سنگینی مطلق
approximate absolute temperature دمای مطلق تقریبی
instrument for absolute measurement دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
real absolute value function تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
complex absolute value function تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
absolute cell reference رجوع مطلق سل
absolute ethyl alcohol اتیل الکل مطلق
absolute reaction rate سرعت واکنش مطلق
multiple absolute prediction پیش بینی چند متغیری مطلق
absolute boiling point دمای جوش مطلق
absolute temperature scale مقیاس مطلق
absolute temperature scale مقیاس دمای مطلق
absolute system of units دستگاه احاد مطلق
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
absolute specific gravity سنگینی ویژه مطلق
absolute humidity of gas رطوبت مطلق گاز
absolute income hypothesis فرضیه درآمد مطلق
absolute index of refraction ضریب مطلق شکست
absolute electrical units واحدهای الکتریکی مطلق
absolute refractory period دوره بی پاسخی مطلق
absolute refractive index ضریب شکست مطلق
absolute system of electrical units دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com