Dictiornary-Farsi | absolute electrical units | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
absolute electrical units	واحدهای الکتریکی مطلق


Search result with all words

absolute system of electrical units	دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
Other Matches

absolute system of units	دستگاه احاد مطلق
absolute system of units	سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
units	دستگاه
si'units	یکاهای "اس . ای "
units	وسیله جانبی
units	که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
units	بافر با طول یک حرف .
units	فرد
units	یکا
units	میزان
units	یگان شمار
units	یک دستگاه
units	یکه
units	واحد
units	نفر عدد فردی
units	یک
units	یکان
units	واحدنظامی
units	دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units	قسمت
international units	واحدهای جهانی برق
individual units	یکانهای منفرد یا مجزا
individual units	یکانهای مستقل
units of measurment	واحدهای اندازه گیری
fundamental units	یکاهای بنیادی
system of units	دستگاه یکانها
system of units	سلسه احاد
system of units	دستگاه واحدها
electromagnetic units	واحدهای الکترومغناطیسی
units and tens	یگان ودهگان احادوعشرات
recommend units	واحدهای پیشنهادی
engineering units	واحدهای اندازه گیری بکارگرفته شده برای یک متغیرپردازشی
advancing units	یکانهای پیشروی کننده
atomic units	یکاهای هارتری
derived units	احاد فرعی
hartree units	یکاهای هارتری
derived units	واحدهای فرعی
electrical	الکتریکی
electrical	برقی
electrical and otherwise	الکتریکی و غیر الکتریکی
electrical	مر بوط به الکتریسیته
electrical	سیستم الکتریکی
European Currency Units	اک
systeme international d'units	دستگاه بین المللی واحدها
functional units of a computer	واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
international system of units	دستگاه بین المللی احاد
international system of units	سیستم مترک
fits units with ... connection	مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
International System of Units	سامانه متریک
International System of Units	دستگاه بین المللی یکاها
electrical insulator	عایق الکتریکی
electrical insulation	برق بندی
electrical insulation	عایق سازی الکتریکی
electrical induction	القای برقی
electrical fuse	فیوز برق
electrical discharge	تخلیه برقی
electrical connector	اتصال برق
electrical interception	رهگیری الکترونیکی
electrical interface	تداخل الکتریکی
electrical degree	درجه الکتریکی
electrical model	مدل الکتریکی
electrical prospecting	کاوش الکتریکی
electrical quantity	مقدار الکتریسیته
electrical resistance	مقاومت برقی
electrical resistivity	مقاومت الکتریکی
electrical resistivity	مقاومت ویژه
electrical conductor	رسانای برقی
electrical conductivity	رسانایی
electrical circuit	مدار الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
electrical analogue	مشابهات الکتریکی
electrical energy	انرژی برقی
electrical angle	زاویه الکتریکی
electrical bounding	اتصال الکتریکی
electrical breeze	وزش الکتریکی
electrical circuit	مدار برقی
electrical communications	ارتباطات الکترونیکی
electrical conductance	رسانایی الکتریکی
electrical conduction	رسانش الکتریکی
electrical conductivity	هدایت الکتریکی
electrical conductivity	رسانندگی الکتریکی
electrical conductivity	رسانندگی
electrical schematic	نمودار الکتریکی
electrical series	زوجهای برقی
electrical shant	مهار برقی
electrical connections	اتصالاتالکتریکی
electrical connection	متصلکنندهالکتریکی
electrical box	جعبهالکتریکی
electrical outlet	پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
electrical outlets	پریز های روی دیوار
electrical outlet	پریز دیواری
electrical outlet	پریز روی دیوار
institute of electrical and	society engineerscomputer electronicsانجمن کامپیوتری مهندسین برق و الکترونیک
electrical hazard	خطرصاعقه
electrical sheet	ورقهای برقی
electrical transcription	ضبط الکتریکی
electrical outlets	پریز ها
electrical system	سیستم برق
electrical outlets	پریز های دیواری
electrical connections	اتصالات الکتریکی
electrical power unit	واحدقدرتالکتریکی
electrical payout linkage	متصلکنندهپرداختالکتریکی
electrical connection panel	صفحهاتصالبهبرق
There is a fault in the electrical wires .	سیمهای برق عیب کرده است
three unit electrical system	دستگاه سه برقی
electrical metallic tubing	لوله برقی فلزی
specific electrical conductivity	هدایت الکتریکی مخصوص
electrical scoring apparatus	دستگاهامتیازبندیبرقی
electrical double layer	لایه مضاعف الکتریکی
high frequency electrical engineering	مهندسی برق فرکانس بالا
absolute	کامل قطعی
absolute value	قدر مطلق [ریاضی]
absolute value	قدر مطلق
absolute value	ارزش مطلق
absolute value	مقدار مطلق
absolute zero	صفر مطلق
absolute <adj.>	ضروری
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
absolute <adj.>	حتمی
absolute <adj.>	واجب
absolute <adj.>	حیاتی
absolute <adj.>	خالص
absolute <adj.>	مطلق
absolute <adj.>	صرف نظرنکردنی
absolute <adj.>	چاره نا پذیر
absolute <adj.>	لازم الاجرا
absolute <adj.>	غیر قابل امتناع
absolute <adj.>	غیر مشروط
absolute	کامل
absolute	استبدادی
absolute	ازاد
absolute	دایره نامحدود
absolute	مطلق
absolute	غیر مشروط
absolute	مستقل
absolute	خود رای
absolute	خالص
absolute	آزاد از قیود فکری
absolute	غیر مقید
absolute	مجرد
absolute code	برنامه نویسی مطلق
absolute altitude	ارتفاع مطلق
absolute champion	قهرمان مطلق شطرنج
mean absolute deviation	انحراف میانگین
monarchy absolute	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
absolute authortity	اقتدار مطلق
absolute authortity	اختیار مطلق
absolute artesian well	چاه ارتزین مطلق
unattainbility of absolute zero	دسترس ناپذیری صفر مطلق
absolute altitude	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
absolute coding	برنامه نویسی مطلق
absolute drought	خشکی مطلق
absolute discharge	آزادی مطلق
absolute deviation	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute deviation	انحراف مطلق
absolute density	چگالی مطلق
absolute deficiency	عدم کارائی مطلق
absolute deficiency	نقص مطلق
absolute coulomb	کولن مطلق
absolute configuration	پیکر بندی مطلق
absolute dry	کاملا" خشک
absolute altimeter	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
absolute address	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
absolute address	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
absolute address	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
absolute address	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
absolute address	نشانی مطلق
absolute accommodation	انطباق مطلق
absolute majority	اکثریت مطلق
absolute address	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
absolute value function	تابع قدر مطلق [ریاضی]
absolute address	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
absolute altimeter	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
absolute alcohol	الکل مطلق
absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
absolute advantage	برتری مطلق
absolute address	آدرس مطلق
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
decree absolute	حکم نهائی دادگاه
It is an absolute chaos.	همه رشته کارها از دست در رفته است
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
absolute address	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute priority	اولویت مطلق
absolute dud	گلوله اتمی عمل نکرده
absolute movement	حرکت مطلق
absolute velocity	سرعت مطلق
absolute viscosity	لزجت مطلق
absolute viscosity	گرانروی مطلق
absolute viscosity	گرانروی مکانیکی
absolute volue	ارزش مطلق
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
absolute volume	حجم مطلق
absolute zaro	صفر مطلق
absolute monopoly	انحصار مطلق
absolute monarchy	سلطنت مطلقه
absolute methanol	متانول مطلق