Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
absolute movement	حرکت مطلق
Other Matches
movement	فایل که تغییر اخیر را تراکنشهای رکورد را ذخیره میکند تا برای بهنگام سازی فایل اصلی استفاده شود
movement	تغییر دادن محل چیزی
movement	گردش جابجا کردن تحرک
movement	حرکت دادن
movement	جنبش
movement	تکان
movement	حرکت
movement	تغییرمکان
movement	گردش
movement	وزن ضرب
movement	نهضت
movement pattern	الگوی حرکتی
movement pattern	انگاره حرکتی
movement response	پاسخ حرکت
movement order	دستور حرکت
movement credit	وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
movement credit	نوبت حرکت
movement control	کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
movement along a curve	حرکت در روی یک منحنی
motor movement	عمل حرکتی
movement table	جدول حرکت ستونهای موتوری
movement to contact	حرکت به اخذ تماس
retrograde movement	حرکات به عقب
relative movement	حرکت نسبی
reform movement	جنبش یا نهضت برای اصلاحات
physical movement	حرکت جسمانی
physical movement	حرکت بدنی
peristaltic movement	جنبش کرم وار
peristaltic movement	حرکت دودی
offensive movement	حرکت تهاجمی شمشیرباز
movement to contact	حرکت به تماس
missing movement	ترک ستون نظامی
missing movement	غیبت از ستون نظامی
ease of movement	سهولت حرکت راحتی مانور
ease of movement	مانور
ease of movement	سهولت
downward movement	حرکت رو به پایین
delta movement	حرکت دلتا
capital movement	حرکت سرمایه
brownian movement	حرکت براونی
an onward movement	جنبش سوی پیش
administrative movement	حرکت اداری
expressive movement	حرکت بیانگر
forced movement	حرکت اجباری
gamma movement	حرکت گاما
mass movement	جنبش تودهای
linear movement	حرکت خطی
labor movement	نهضت کارگری
labor movement	جنبش کارگری
intentional movement	حرکت عمدی
initial movement	نهضت اول پیشقدمی
initial movement	نخستین اقدام
induction movement	دستگاه اندازه گیری القائی
human movement	حرکت انسان
actual movement	حرکت حقیقی
retrograde movement	عملیات عقب روی
tactical movement	نقل و انتقال نظامی
turning movement	حرکت دورانی
turning movement	احاطه دورانی
uniform movement	جنبش یکسان
pincer movement	حملهدوطرفهبصورتهمزمان
women's movement	تلاشبرایتحققآزادیزنان
revivalist movement	جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
revivalist movement	جنبش اصول بیداری مذهبی
movement off-the-ball	بازی بدون توپ [تمرین ورزش فوتبال]
tactical movement	حرکات تاکتیکی
support movement	تغییر مکان تکیه گاه
rhytmic movement	حرکت موزون
road movement	راهپیمایی
road movement	حرکات روی جاده
Aesthetic Movement	[جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
voluntary movement	حرکت ارادی
saccadic movement	حرکت جهشی
cursor movement keys	کلیدهای جهت
freight movement [American E]	رفت و آمد بار
commercial air movement	پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
commercial water movement	حمل و نقل با کشتیهای شخصی
data movement time	زمان صرف شده برای انتقال داده به دیسک
air movement section	قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
cursor movement keys	کلیدهای حرکت مکان نما
commercial water movement	حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
air movement column	ستون حرکت هوایی
air movement column	ستون هوایی
air movement of patients	ترابری بیماران از طریق هوا
air movement of patients	ترابری هوایی بیماران
air movement section	قسمت حرکات هوایی
freight movement [American E]	حمل و نقل بار
arsonval meter movement	سنجه ارسنوال
dog leg movement	حرکت زیگزاگی
Have you had a blowle movement today ?	شکمتان امروز کار کرده ؟
free movement of capital	ازادی جابجایی سرمایه
road movement graph	گرافیک راهپیمایی
daily movement summary	خلاصه وضعیت حرکت کشتیهادر روز یا کالاها
positive movement reflex	بازتاب حرکت گرایشی
fine miscle movement	حرکت فریف عضلانی
road movement graph	منحنی مسیر راهپیمایی
road movement table	جدول راهپیمایی
road movement table	جدول حرکت و راهپیمایی
negative movement reflex	بازتاب گریز
absolute zero	صفر مطلق
absolute value	مقدار مطلق
absolute value	ارزش مطلق
absolute value	قدر مطلق
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
absolute value	قدر مطلق [ریاضی]
absolute <adj.>	غیر مشروط
absolute <adj.>	ضروری
absolute <adj.>	صرف نظرنکردنی
absolute <adj.>	چاره نا پذیر
absolute <adj.>	غیر قابل امتناع
absolute <adj.>	لازم الاجرا
absolute <adj.>	مطلق
absolute <adj.>	حتمی
absolute <adj.>	واجب
absolute <adj.>	حیاتی
absolute <adj.>	خالص
absolute	استبدادی
absolute	ازاد
absolute	کامل
absolute	دایره نامحدود
absolute	مجرد
absolute	مطلق
absolute	غیر مشروط
absolute	مستقل
absolute	خود رای
absolute	کامل قطعی
absolute	خالص
absolute	آزاد از قیود فکری
absolute	غیر مقید
absolute champion	قهرمان مطلق شطرنج
absolute code	برنامه نویسی مطلق
absolute coding	برنامه نویسی مطلق
absolute configuration	پیکر بندی مطلق
absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
absolute authortity	اقتدار مطلق
absolute authortity	اختیار مطلق
absolute artesian well	چاه ارتزین مطلق
absolute altitude	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
absolute altitude	ارتفاع مطلق
absolute coulomb	کولن مطلق
absolute deficiency	نقص مطلق
absolute deficiency	عدم کارائی مطلق
absolute dud	گلوله اتمی عمل نکرده
absolute dry	کاملا" خشک
mean absolute deviation	انحراف میانگین
absolute drought	خشکی مطلق
absolute discharge	آزادی مطلق
monarchy absolute	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
absolute deviation	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute deviation	انحراف مطلق
absolute density	چگالی مطلق
absolute efficiency	کارائی مطلق
absolute altimeter	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
absolute address	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
It is an absolute chaos.	همه رشته کارها از دست در رفته است
absolute address	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
absolute address	نشانی مطلق
absolute accommodation	انطباق مطلق
absolute value function	تابع قدر مطلق [ریاضی]
absolute majority	اکثریت مطلق
absolute address	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
decree absolute	حکم نهائی دادگاه
absolute altimeter	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
absolute alcohol	الکل مطلق
absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
absolute advantage	برتری مطلق
absolute address	آدرس مطلق
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
absolute address	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute address	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
absolute address	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
unattainbility of absolute zero	دسترس ناپذیری صفر مطلق
absolute address	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
absolute pitch	زیر و بمی مطلق
absolute viscosity	گرانروی مکانیکی
absolute volue	ارزش مطلق
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
absolute volume	حجم مطلق
absolute zaro	صفر مطلق
absolute methanol	متانول مطلق
absolute priority	اولویت مطلق
absolute price	قیمت مطلق
absolute zero entropy	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
absolute magnitude	قدر مطلق
absolute luminosity	درخشندگی مطلق
absolute loader	بارکننده مطلق
absolute threshold	آستانه مطلق
absolute limen	آستانه مطلق
absolute viscosity	گرانروی مطلق
absolute viscosity	لزجت مطلق
absolute velocity	سرعت مطلق
absolute scale	مقیاس دمای مطلق
absolute scale	مقیاس مطلق
absolute temperature	دمای مطلق
absolute magnitude	قدر حقیقی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com