Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 196 (9 milliseconds)
English	Persian
absolute poverty	فقر مطلق
Other Matches
poverty	فقر
poverty	فلاکت تهیدستی
poverty	کمیابی
poverty	بینوایی
to d. in poverty	درفقر مردن
poverty	تندگستی
poverty of understanding	کمی فهم
poverty of the blood	کم خونی
poverty of understanding	نا فهمی
intellectual poverty	بینوایی عقلی
poverty of the blood	کمی خون
reduce to poverty	بگدایی انداختن
stress of poverty	فشار بینوایی
He is in abject poverty .	محتاج لقمه نان است [به نان شب محتاج است]
abject poverty	فقر خیلی زیاد
to be reduced to poverty	فقیر شدن
to be reduced to poverty	بگدائی افتادن
in dire poverty	در تنگدستی وخیم
the uttermost poverty	منتهای بینوایی
to live in poverty [want]	در تنگدستی زندگی کردن
poverty line	خط فقر
poverty stricken	فقیر
poverty stricken	تهیدست مفلس
poverty stricken	بیچاره
poverty stricken	ضعیف
poverty stricken	بد
poverty stricken	پست
poverty-stricken	بی نوا
poverty-stricken	فقیر
poverty-stricken	تهیدست مفلس
poverty-stricken	بیچاره
poverty-stricken	ضعیف
mass poverty	فقر عمومی
delusion of poverty	هذیان فقر
poverty stricken	بی نوا
poverty-stricken	پست
poverty-stricken	بد
She is no stranger to poverty . She knows what it is to be poor .	مزه فقروبدبختی را چشیده است
vicious circle of poverty	دور باطل فقر
poverty is a good test	تهیدستی محک
poverty is a good test	خوبی است
My clothes are a witness to my poverty.	لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
poverty parts friends <idiom>	بی زر میسر نشود کام دوستان
absolute <adj.>	واجب
absolute <adj.>	چاره نا پذیر
absolute zero	صفر مطلق
absolute value	مقدار مطلق
absolute value	ارزش مطلق
absolute value	قدر مطلق
absolute <adj.>	غیر قابل امتناع
absolute <adj.>	صرف نظرنکردنی
absolute <adj.>	ضروری
absolute <adj.>	غیر مشروط
absolute value	قدر مطلق [ریاضی]
absolute <adj.>	مطلق
absolute <adj.>	خالص
absolute <adj.>	حیاتی
absolute <adj.>	حتمی
absolute <adj.>	لازم الاجرا
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
absolute	استبدادی
absolute	ازاد
absolute	کامل
absolute	دایره نامحدود
absolute	مجرد
absolute	مطلق
absolute	غیر مشروط
absolute	مستقل
absolute	خود رای
absolute	خالص
absolute	کامل قطعی
absolute	غیر مقید
absolute	آزاد از قیود فکری
absolute viscosity	گرانروی مطلق
absolute viscosity	لزجت مطلق
absolute alcohol	الکل مطلق
absolute velocity	سرعت مطلق
absolute altitude	ارتفاع مطلق
absolute viscosity	گرانروی مکانیکی
absolute volue	ارزش مطلق
absolute volume	حجم مطلق
absolute zaro	صفر مطلق
absolute altimeter	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
absolute altimeter	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
absolute altitude	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
absolute scale	مقیاس دمای مطلق
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
absolute scale	مقیاس مطلق
absolute temperature	دمای مطلق
absolute unit	واحد مطلق
absolute vacuum	خلاء مطلق
absolute authortity	اختیار مطلق
absolute artesian well	چاه ارتزین مطلق
absolute zero entropy	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
absolute advantage	برتری مطلق
absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
unattainbility of absolute zero	دسترس ناپذیری صفر مطلق
absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
decree absolute	حکم نهائی دادگاه
It is an absolute chaos.	همه رشته کارها از دست در رفته است
absolute address	نشانی مطلق
absolute accommodation	انطباق مطلق
absolute joystick	سکان هدایت مطلق
absolute value function	تابع قدر مطلق [ریاضی]
absolute majority	اکثریت مطلق
absolute address	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
absolute address	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address	آدرس مطلق
mean absolute deviation	انحراف میانگین
monarchy absolute	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
absolute address	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute address	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
absolute address	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
absolute address	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
absolute address	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
absolute ether	اثر مطلق
absolute error	اشتباه مطلق تیراندازی
absolute error	اشتباه مطلق
absolute error	خطای مطلق
absolute filter	صافی صد در صد
absolute filter	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
absolute frequency	فراوانی مطلق
absolute humidity	رطوبت مطلق
absolute height	ارتفاع نسبت به سطح دریا
absolute gravity	سنگینی مطلق
absolute frequency	بسامد مطلق
absolute energy	انرژی مطلق
absolute efficiency	کارائی مطلق
absolute deficiency	عدم کارائی مطلق
absolute deficiency	نقص مطلق
absolute coulomb	کولن مطلق
absolute configuration	پیکر بندی مطلق
absolute coding	برنامه نویسی مطلق
absolute code	برنامه نویسی مطلق
absolute champion	قهرمان مطلق شطرنج
absolute density	چگالی مطلق
absolute deviation	انحراف مطلق
absolute dud	گلوله اتمی عمل نکرده
absolute dry	کاملا" خشک
absolute drought	خشکی مطلق
absolute discharge	آزادی مطلق
absolute deviation	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
absolute monarchy	سلطنت مطلقه
absolute measurement	اندازه گیری مطلق
absolute methanol	متانول مطلق
absolute monopoly	انحصار مطلق
absolute movement	حرکت مطلق
absolute nullity	بطلان مطلق
absolute paths	مسیر مطلق
absolute paths	مسیر نسبت به یک مبنا
absolute permeability	نفوذپذیری مطلق
absolute pitch	زیر و بمی مطلق
absolute potential	پتانسیل مطلق
absolute authortity	اقتدار مطلق
absolute pressure	فشار مطلق
absolute price	قیمت مطلق
absolute priority	اولویت مطلق
absolute magnitude	قدر حقیقی
absolute magnitude	قدر مطلق
absolute judgment	قضاوت مطلق
absolute legal	or dominion exercise ofthe power property controlover
absolute legal	قاعده تسلیط
absolute liability	بدهی مطلق
absolute limen	آستانه مطلق
absolute loader	بارکننده مطلق
absolute threshold	آستانه مطلق
absolute luminosity	درخشندگی مطلق
absolute cell reference	رجوع مطلق سل
absolute index of refraction	ضریب مطلق شکست
absolute income hypothesis	فرضیه درآمد مطلق
real absolute value function	تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
absolute humidity of gas	رطوبت مطلق گاز
absolute reaction rate	سرعت واکنش مطلق
absolute refractory period	دوره بی پاسخی مطلق
complex absolute value function	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
absolute specific gravity	سنگینی ویژه مطلق
absolute boiling point	دمای جوش مطلق
absolute system of units	سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
absolute refractive index	ضریب شکست مطلق
absolute ethyl alcohol	اتیل الکل مطلق
absolute electrical units	واحدهای الکتریکی مطلق
multiple absolute prediction	پیش بینی چند متغیری مطلق
absolute temperature scale	مقیاس مطلق
absolute temperature scale	مقیاس دمای مطلق
approximate absolute temperature	دمای مطلق تقریبی
instrument for absolute measurement	دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
absolute system of units	دستگاه احاد مطلق
absolute system of electrical units	دستگاه مطلق یکان های الکتریکی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com