Dictiornary-Farsi | absolute priority | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 189 (10 milliseconds)

English	Persian
absolute priority	اولویت مطلق


Other Matches

priority	اولویت
priority	ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
priority	لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
priority	شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
priority	اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
priority	سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
priority	اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
right of priority	الویت
right of priority	حق تقدم
priority	برتری
priority	حق تقدم
priority	تقدم
priority	دارای ارجحیت ارجحیت پیام
priority	سبق تصرف
priority processing	اولویت پردازی
priority of fires	تقدم اتشها
priority of check	تقدم کیش
priority interrupt	وقفه اولویت
priority indicator	اولویت نما
priority processing	پردازش اولیه
priority targets	هدفهای دارای تقدم
program priority	اولویت برنامه
time priority	اولویت زمانی
to give priority to	پیشی دادن به مقدم دانستن بر
urgent priority	تقدم فوری
urgent priority	تقدم حیاتی
priority intersection	تقدم باراهفرعی
priority indicator	نماینده اولویت
to give priority to	تقدم دادن به
issue priority	ترتیب تقدم توزیع
issue priority	تقدم توزیع اماد
emergency priority	تقدم اضطراری
emergency priority	تقدم فوری
dispatching priority	شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
time priority	تقدم زمانی
low priority work	کاری که مهم نباشد
absolute value	قدر مطلق [ریاضی]
absolute value	قدر مطلق
absolute value	ارزش مطلق
absolute <adj.>	حیاتی
absolute value	مقدار مطلق
absolute zero	صفر مطلق
absolute <adj.>	چاره نا پذیر
absolute	استبدادی
absolute	ازاد
absolute	کامل
absolute	دایره نامحدود
absolute	مجرد
absolute	مطلق
absolute <adj.>	غیر قابل امتناع
absolute	خود رای
absolute	کامل قطعی
absolute	غیر مشروط
absolute	خالص
absolute	آزاد از قیود فکری
absolute	غیر مقید
absolute <adj.>	مطلق
absolute <adj.>	خالص
absolute	مستقل
absolute <adj.>	واجب
absolute <adj.>	حتمی
absolute <adj.>	لازم الاجرا
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
absolute <adj.>	غیر مشروط
absolute <adj.>	ضروری
absolute <adj.>	صرف نظرنکردنی
absolute monopoly	انحصار مطلق
absolute monarchy	سلطنت مطلقه
absolute scale	مقیاس دمای مطلق
absolute methanol	متانول مطلق
absolute scale	مقیاس مطلق
absolute price	قیمت مطلق
absolute nullity	بطلان مطلق
absolute paths	مسیر مطلق
absolute paths	مسیر نسبت به یک مبنا
absolute permeability	نفوذپذیری مطلق
absolute movement	حرکت مطلق
absolute pitch	زیر و بمی مطلق
absolute potential	پتانسیل مطلق
absolute poverty	فقر مطلق
absolute pressure	فشار مطلق
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
absolute temperature	دمای مطلق
absolute zaro	صفر مطلق
absolute zero entropy	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
mean absolute deviation	انحراف میانگین
monarchy absolute	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
absolute value function	تابع قدر مطلق [ریاضی]
unattainbility of absolute zero	دسترس ناپذیری صفر مطلق
decree absolute	حکم نهائی دادگاه
It is an absolute chaos.	همه رشته کارها از دست در رفته است
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
absolute volue	ارزش مطلق
absolute unit	واحد مطلق
absolute vacuum	خلاء مطلق
absolute volume	حجم مطلق
absolute velocity	سرعت مطلق
absolute viscosity	لزجت مطلق
absolute viscosity	گرانروی مطلق
absolute viscosity	گرانروی مکانیکی
absolute measurement	اندازه گیری مطلق
absolute dry	کاملا" خشک
absolute configuration	پیکر بندی مطلق
absolute coding	برنامه نویسی مطلق
absolute code	برنامه نویسی مطلق
absolute champion	قهرمان مطلق شطرنج
absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
absolute authortity	اقتدار مطلق
absolute authortity	اختیار مطلق
absolute artesian well	چاه ارتزین مطلق
absolute coulomb	کولن مطلق
absolute deficiency	نقص مطلق
absolute drought	خشکی مطلق
absolute discharge	آزادی مطلق
absolute deviation	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute deviation	انحراف مطلق
absolute density	چگالی مطلق
absolute deficiency	عدم کارائی مطلق
absolute altitude	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
absolute altitude	ارتفاع مطلق
absolute address	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
absolute address	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
absolute address	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
absolute address	نشانی مطلق
absolute accommodation	انطباق مطلق
absolute address	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
absolute address	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
absolute altimeter	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
absolute altimeter	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
absolute alcohol	الکل مطلق
absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
absolute advantage	برتری مطلق
absolute address	آدرس مطلق
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
absolute address	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute majority	اکثریت مطلق
absolute humidity	رطوبت مطلق
absolute luminosity	درخشندگی مطلق
absolute height	ارتفاع نسبت به سطح دریا
absolute gravity	سنگینی مطلق
absolute address	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute joystick	سکان هدایت مطلق
absolute judgment	قضاوت مطلق
absolute magnitude	قدر حقیقی
absolute magnitude	قدر مطلق
absolute loader	بارکننده مطلق
absolute threshold	آستانه مطلق
absolute limen	آستانه مطلق
absolute liability	بدهی مطلق
absolute legal	قاعده تسلیط
absolute legal	or dominion exercise ofthe power property controlover
absolute energy	انرژی مطلق
absolute ether	اثر مطلق
absolute error	خطای مطلق
absolute error	اشتباه مطلق
absolute error	اشتباه مطلق تیراندازی
absolute filter	صافی صد در صد
absolute frequency	بسامد مطلق
absolute filter	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
absolute efficiency	کارائی مطلق
absolute dud	گلوله اتمی عمل نکرده
absolute frequency	فراوانی مطلق
real absolute value function	تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
instrument for absolute measurement	دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
absolute income hypothesis	فرضیه درآمد مطلق
complex absolute value function	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
absolute electrical units	واحدهای الکتریکی مطلق
approximate absolute temperature	دمای مطلق تقریبی
absolute refractive index	ضریب شکست مطلق
absolute index of refraction	ضریب مطلق شکست
absolute temperature scale	مقیاس دمای مطلق
absolute boiling point	دمای جوش مطلق
absolute temperature scale	مقیاس مطلق
absolute system of units	دستگاه احاد مطلق
absolute system of units	سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
absolute specific gravity	سنگینی ویژه مطلق
absolute ethyl alcohol	اتیل الکل مطلق
multiple absolute prediction	پیش بینی چند متغیری مطلق
absolute refractory period	دوره بی پاسخی مطلق
absolute reaction rate	سرعت واکنش مطلق
absolute humidity of gas	رطوبت مطلق گاز
absolute cell reference	رجوع مطلق سل
absolute system of electrical units	دستگاه مطلق یکان های الکتریکی