Dictiornary-Farsi | absolute system of electrical units | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
absolute system of electrical units	دستگاه مطلق یکان های الکتریکی


Other Matches

absolute electrical units	واحدهای الکتریکی مطلق
absolute system of units	سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
absolute system of units	دستگاه احاد مطلق
system of units	دستگاه واحدها
system of units	سلسه احاد
system of units	دستگاه یکانها
electrical system	سیستم برق
International System of Units	دستگاه بین المللی یکاها
international system of units	سیستم مترک
international system of units	دستگاه بین المللی احاد
International System of Units	سامانه متریک
three unit electrical system	دستگاه سه برقی
units	دستگاه
units	بافر با طول یک حرف .
units	که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
units	وسیله جانبی
si'units	یکاهای "اس . ای "
units	یک
units	واحد
units	یکه
units	میزان
units	یگان شمار
units	یک دستگاه
units	نفر عدد فردی
units	فرد
units	یکان
units	یکا
units	واحدنظامی
units	دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units	قسمت
recommend units	واحدهای پیشنهادی
international units	واحدهای جهانی برق
individual units	یکانهای منفرد یا مجزا
individual units	یکانهای مستقل
electromagnetic units	واحدهای الکترومغناطیسی
engineering units	واحدهای اندازه گیری بکارگرفته شده برای یک متغیرپردازشی
fundamental units	یکاهای بنیادی
units and tens	یگان ودهگان احادوعشرات
derived units	واحدهای فرعی
hartree units	یکاهای هارتری
atomic units	یکاهای هارتری
derived units	احاد فرعی
units of measurment	واحدهای اندازه گیری
advancing units	یکانهای پیشروی کننده
electrical	الکتریکی
electrical and otherwise	الکتریکی و غیر الکتریکی
electrical	مر بوط به الکتریسیته
electrical	برقی
electrical	سیستم الکتریکی
systeme international d'units	دستگاه بین المللی واحدها
European Currency Units	اک
functional units of a computer	واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
fits units with ... connection	مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
electrical circuit	مدار برقی
electrical communications	ارتباطات الکترونیکی
electrical breeze	وزش الکتریکی
electrical resistivity	مقاومت ویژه
electrical transcription	ضبط الکتریکی
electrical shant	مهار برقی
electrical sheet	ورقهای برقی
electrical analogue	مشابهات الکتریکی
electrical angle	زاویه الکتریکی
electrical series	زوجهای برقی
electrical bounding	اتصال الکتریکی
electrical schematic	نمودار الکتریکی
electrical resistance	مقاومت برقی
electrical prospecting	کاوش الکتریکی
electrical energy	انرژی برقی
electrical discharge	تخلیه برقی
electrical degree	درجه الکتریکی
electrical connector	اتصال برق
electrical conductor	رسانای برقی
electrical conductivity	رسانایی
electrical conductivity	رسانندگی
electrical conductivity	رسانندگی الکتریکی
electrical fuse	فیوز برق
electrical induction	القای برقی
electrical conductance	رسانایی الکتریکی
electrical conduction	رسانش الکتریکی
electrical resistivity	مقاومت الکتریکی
electrical quantity	مقدار الکتریسیته
electrical model	مدل الکتریکی
electrical interface	تداخل الکتریکی
electrical interception	رهگیری الکترونیکی
electrical insulator	عایق الکتریکی
electrical insulation	برق بندی
electrical insulation	عایق سازی الکتریکی
electrical conductivity	هدایت الکتریکی
electrical box	جعبهالکتریکی
electrical outlet	پریز روی دیوار
electrical outlets	پریز های دیواری
electrical hazard	خطرصاعقه
electrical connections	اتصالاتالکتریکی
institute of electrical and	society engineerscomputer electronicsانجمن کامپیوتری مهندسین برق و الکترونیک
electrical connection	متصلکنندهالکتریکی
electrical outlet	پریز دیواری
electrical outlet	پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
electrical connections	اتصالات الکتریکی
electrical outlets	پریز های روی دیوار
electrical outlets	پریز ها
electrical circuit	مدار الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
electrical scoring apparatus	دستگاهامتیازبندیبرقی
specific electrical conductivity	هدایت الکتریکی مخصوص
electrical double layer	لایه مضاعف الکتریکی
electrical metallic tubing	لوله برقی فلزی
electrical connection panel	صفحهاتصالبهبرق
electrical payout linkage	متصلکنندهپرداختالکتریکی
electrical power unit	واحدقدرتالکتریکی
There is a fault in the electrical wires .	سیمهای برق عیب کرده است
high frequency electrical engineering	مهندسی برق فرکانس بالا
absolute <adj.>	حتمی
absolute <adj.>	مطلق
absolute zero	صفر مطلق
absolute <adj.>	صرف نظرنکردنی
absolute value	مقدار مطلق
absolute value	ارزش مطلق
absolute value	قدر مطلق
absolute <adj.>	چاره نا پذیر
absolute <adj.>	خالص
absolute <adj.>	حیاتی
absolute <adj.>	واجب
absolute <adj.>	لازم الاجرا
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
absolute <adj.>	غیر مشروط
absolute <adj.>	ضروری
absolute <adj.>	غیر قابل امتناع
absolute	کامل قطعی
absolute	کامل
absolute	مجرد
absolute	ازاد
absolute	استبدادی
absolute	آزاد از قیود فکری
absolute	خود رای
absolute	مستقل
absolute	دایره نامحدود
absolute value	قدر مطلق [ریاضی]
absolute	غیر مقید
absolute	خالص
absolute	مطلق
absolute	غیر مشروط
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
absolute nullity	بطلان مطلق
absolute movement	حرکت مطلق
absolute monopoly	انحصار مطلق
absolute paths	مسیر مطلق
absolute scale	مقیاس مطلق
absolute priority	اولویت مطلق
absolute pitch	زیر و بمی مطلق
absolute potential	پتانسیل مطلق
absolute permeability	نفوذپذیری مطلق
absolute paths	مسیر نسبت به یک مبنا
absolute poverty	فقر مطلق
absolute pressure	فشار مطلق
absolute price	قیمت مطلق
absolute scale	مقیاس دمای مطلق
absolute temperature	دمای مطلق
absolute volume	حجم مطلق
absolute zero entropy	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
unattainbility of absolute zero	دسترس ناپذیری صفر مطلق
mean absolute deviation	انحراف میانگین
monarchy absolute	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
decree absolute	حکم نهائی دادگاه
It is an absolute chaos.	همه رشته کارها از دست در رفته است
absolute value function	تابع قدر مطلق [ریاضی]
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
absolute volue	ارزش مطلق
absolute viscosity	گرانروی مکانیکی
absolute unit	واحد مطلق
absolute vacuum	خلاء مطلق
absolute zaro	صفر مطلق
absolute velocity	سرعت مطلق
absolute viscosity	لزجت مطلق
absolute viscosity	گرانروی مطلق
absolute drought	خشکی مطلق
absolute address	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute address	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
absolute address	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
absolute address	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
absolute address	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
absolute address	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
absolute address	آدرس مطلق
absolute advantage	برتری مطلق
absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
absolute address	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute discharge	آزادی مطلق
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
absolute deviation	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute accommodation	انطباق مطلق
absolute address	نشانی مطلق
absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
absolute address	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
absolute alcohol	الکل مطلق
absolute altimeter	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
absolute configuration	پیکر بندی مطلق
absolute coulomb	کولن مطلق
absolute deficiency	نقص مطلق
absolute deficiency	عدم کارائی مطلق