Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
absolute unit
واحد مطلق
Other Matches
absolute value
قدر مطلق
absolute
استبدادی
absolute
مجرد
absolute
غیر مقید
absolute
آزاد از قیود فکری
absolute
خالص
absolute
کامل قطعی
absolute
خود رای
absolute
مستقل
absolute
غیر مشروط
absolute
مطلق
absolute
ازاد
absolute value
ارزش مطلق
absolute value
مقدار مطلق
absolute
کامل
absolute zero
صفر مطلق
absolute
<adj.>
اجتناب ناپذیر
absolute
<adj.>
لازم الاجرا
absolute
<adj.>
حتمی
absolute
<adj.>
واجب
absolute
<adj.>
حیاتی
absolute
<adj.>
خالص
absolute
<adj.>
مطلق
absolute value
قدر مطلق
[ریاضی]
absolute
<adj.>
غیر مشروط
absolute
<adj.>
ضروری
absolute
<adj.>
صرف نظرنکردنی
absolute
دایره نامحدود
absolute
<adj.>
چاره نا پذیر
absolute
<adj.>
غیر قابل امتناع
absolute methanol
متانول مطلق
absolute legal
قاعده تسلیط
absolute liability
بدهی مطلق
absolute limen
آستانه مطلق
absolute threshold
آستانه مطلق
absolute loader
بارکننده مطلق
absolute paths
مسیر نسبت به یک مبنا
absolute paths
مسیر مطلق
absolute nullity
بطلان مطلق
absolute luminosity
درخشندگی مطلق
absolute measurement
اندازه گیری مطلق
absolute movement
حرکت مطلق
absolute monopoly
انحصار مطلق
absolute monarchy
سلطنت مطلقه
absolute magnitude
قدر حقیقی
absolute legal
or dominion exercise ofthe power property controlover
absolute joystick
سکان هدایت مطلق
absolute ether
اثر مطلق
absolute filter
صافی صد در صد
absolute filter
صافی میکرونی صافی میکروسکپی
absolute frequency
بسامد مطلق
absolute frequency
فراوانی مطلق
absolute gravity
سنگینی مطلق
absolute height
ارتفاع نسبت به سطح دریا
absolute humidity
رطوبت مطلق
absolute permeability
نفوذپذیری مطلق
absolute judgment
قضاوت مطلق
unattainbility of absolute zero
دسترس ناپذیری صفر مطلق
mean absolute deviation
انحراف میانگین
decree absolute
حکم نهائی دادگاه
It is an absolute chaos.
همه رشته کارها از دست در رفته است
absolute value function
تابع قدر مطلق
[ریاضی]
absolute velocity
سرعت مطلق
absolute zero entropy
انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
absolute viscosity
لزجت مطلق
absolute viscosity
گرانروی مطلق
absolute viscosity
گرانروی مکانیکی
absolute volue
ارزش مطلق
absolute volue
مقدار مطلق قدر مطلق
absolute volume
حجم مطلق
absolute vacuum
خلاء مطلق
monarchy absolute
حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
absolute pitch
زیر و بمی مطلق
absolute potential
پتانسیل مطلق
absolute poverty
فقر مطلق
absolute pressure
فشار مطلق
absolute price
قیمت مطلق
absolute priority
اولویت مطلق
absolute scale
مقیاس مطلق
absolute scale
مقیاس دمای مطلق
absolute sensitivity
حساسیت مطلق
absolute temperature
دمای مطلق
absolute zaro
صفر مطلق
absolute error
اشتباه مطلق تیراندازی
absolute majority
اکثریت مطلق
absolute address
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
absolute address
آدرس مطلق
absolute advantage
برتری مطلق
absolute advantage
برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
absolute alcohol
الکل مطلق
absolute altimeter
دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
absolute altimeter
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
absolute altitude
ارتفاع مطلق
absolute altitude
ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
absolute authortity
اختیار مطلق
absolute authortity
اقتدار مطلق
absolute address
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
absolute address
مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute magnitude
قدر مطلق
absolute accommodation
انطباق مطلق
absolute address
نشانی مطلق
absolute address
برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
absolute address
مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
absolute address
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address
اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address
محل یک شی در رابطه با مبدا
absolute address
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute address
وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
absolute address
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
absolute address
مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
absolute address
برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
absolute ceiling
حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
absolute dud
گلوله اتمی عمل نکرده
absolute deviation
انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute error
اشتباه مطلق
absolute error
خطای مطلق
absolute energy
انرژی مطلق
absolute discharge
آزادی مطلق
absolute efficiency
کارائی مطلق
absolute drought
خشکی مطلق
absolute dry
کاملا" خشک
absolute artesian well
چاه ارتزین مطلق
absolute coding
برنامه نویسی مطلق
absolute configuration
پیکر بندی مطلق
absolute coulomb
کولن مطلق
absolute deficiency
نقص مطلق
absolute deficiency
عدم کارائی مطلق
absolute density
چگالی مطلق
absolute code
برنامه نویسی مطلق
absolute champion
قهرمان مطلق شطرنج
absolute deviation
انحراف مطلق
absolute electrical units
واحدهای الکتریکی مطلق
instrument for absolute measurement
دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
multiple absolute prediction
پیش بینی چند متغیری مطلق
approximate absolute temperature
دمای مطلق تقریبی
absolute ethyl alcohol
اتیل الکل مطلق
complex absolute value function
تابع مختلط قدر مطلق
[ریاضی]
real absolute value function
تابع حقیقی قدر مطلق
[ریاضی]
absolute temperature scale
مقیاس مطلق
absolute index of refraction
ضریب مطلق شکست
absolute boiling point
دمای جوش مطلق
absolute refractive index
ضریب شکست مطلق
absolute refractory period
دوره بی پاسخی مطلق
absolute income hypothesis
فرضیه درآمد مطلق
absolute humidity of gas
رطوبت مطلق گاز
absolute specific gravity
سنگینی ویژه مطلق
absolute temperature scale
مقیاس دمای مطلق
absolute cell reference
رجوع مطلق سل
absolute system of units
دستگاه احاد مطلق
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
absolute reaction rate
سرعت واکنش مطلق
absolute system of electrical units
دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
قسمت
unit
واحدنظامی
unit
یکان
unit
یک
unit
نفر عدد فردی
unit
فرد
unit
یک دستگاه
unit
یگان شمار
unit
میزان
unit
یکه
unit
واحد
unit
دستگاه
unit
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
unit
وسیله جانبی
unit
بافر با طول یک حرف .
unit
یکا
unit assembly
یک قطعه مجزا
unit assembly
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
unit awards
جوایز یکانی
two unit system
دستگاه دو برقی
troop unit
یکان سربازدار
system unit
محفظه سیستم
tape unit
واحد نوار
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
task unit
یگان ماموریت
terminal unit
واحد پایانه
terminal unit
واحد پایانی
the name of the unit of gold
دینار
thermal unit
واحدسنجش گرما
troop unit
یکان صنفی
unit awards
تشویق نامه یکانی
unit categories
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
unit distribution
روش توزیع به یکان
unit elasticity
کشش واحد
unit elongation
ازدیاد طول ویژه
unit emplaning
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
unit funds
اعتبارات یکانی
unit distribution
روش تقسیم به یکان
unit distance
با فاصله واحد
unit cost
هزینه هر واحداز کالا
unit cost
هزینه واحد
unit citation
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unit citation
جشنهای یکانی
unit cell
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
unit cell
سلول واحد
unit hydrograph
هیدروگراف واحد
storage unit
واحد انباره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com