Dictiornary-Farsi | absorption line | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
absorption line	خط جذب


Other Matches

absorption	میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
absorption	[گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
absorption	درآشامی
absorption	جذب
self absorption	خود جذبی
self absorption	غرق در خویش غرق شدن در افکار
absorption	درکشی
absorption	درآشامی فریفتگی
absorption	انجذاب
absorption lines	خطوط دراشامی
absorption factor	ضریب جذب
absorption edge	لبه جذب
absorption dynamometer	توان سنج جذبی
absorption flask	بالن جذب
absorption foil	ورق جذب
absorption index	شاخص جذب
index of absorption	شاخص جذب
absorption law	قانون جذب
absorption limit	لبه جذب
absorption lines	طیف جذبی
absorption curve	منحنی جذب
absorption countertube	لوله جذب
sound absorption	جذب صوت
absorption constant	ضریب جذب
coefficient of absorption	ضریب جذب
absorption column	ستون جذب
absorption tower	برج جذب
absorption band	نوار جذب
absorption bottle	بطری جذب
absorption bulb	حباب جذب
absorption capacity	فرفیت جذب
absorption coefficient	ضریب جذب
absorption color	رنگ جذب
absorption compound	ترکیب شیمیایی جذب کننده
absorption vessel	فرف جذب
passive absorption	جذب غیرفعال
vibration absorption	میرایی نوسان یا ارتعاش
atomic absorption	جذب اتمی
atmospheric absorption	درآشامی جوی
atmospheric absorption	جذب جوی
active absorption	جذب فعال
absorption tube	لوله جذب
absorption transition	تحول جذب
absorption test	ازمایش جذب
light absorption	جذب نور
sound absorption	جذب صدا
gas absorption	جذب گاز
gas absorption	تنفس گاز
gas absorption	مکش گاز
dielectric absorption	جذب دی الکتریک
sound absorption	خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
heat absorption	جذب حرارت
molecular absorption	جذب مولکولی
infrared absorption	جذب زیر قرمز
absorption spectrum	طیف درآشامی
absorption spectrum	خطوط جذبی
absorption oil	روغن جذب کننده
absorption of water	مکش آب آشام
absorption of water	خیسی
absorption of water	جذب آب
absorption of light	جفب نور
absorption marker	عقربه جذب
absorption losses	تلفات ناشی از جذب
absorption loss	اتلاف جذب
absorption peak	قله جذب
absorption power	قدرت جذب
absorption spectrum	طیف جذب
absorption spectrum	طیف جذبی
absorption spectroscopy	طیف بینی جذبی
absorption spectrophometry	طیف نور سنجی جذبی
absorption ratio	ضریب درآشامی
absorption ratio	ضریب جذب
absorption ratio	نسبت جذب
absorption property	خاصیت جذب
absorption liquid	مایع جذب
water absorption	جذب آب
absorption representation	[حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
absorption cell	فرف جذب
absorption apparatus	دستگاه جذب
water absorption	آب پذیری
mean free path absorption	مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
absorption of charged particles	جذب ذرات باردار
absorption of condenser charge	جذب بار
absorption cross section	مقطع جذب
direct absorption process	فرایند جذب مستقیم
absorption mean free path	مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
absorption refrigerating machine	دستگاه سردکننده جذبی
line by line milling	فرز کردن سطری
line by line analysis	تجزیه سطر به سطر
line to line voltage	ولتاژ بین دو خط
line to line fault	اتصال کوتاه بین دو فاز
line by line milling	فرز کردن سطر به سطر
line to line fault	اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault	اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault	تماس خطوط
line to line spacing	فاصله سطور
line to line voltage	ولتاژ زنجیر شده
line	حدود رویه
line	سیم
line	خط زدن
line	نسب
line	جبهه جنگ
by line	کار یاشغل اضافی وزائد
line	رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line	لوله منفردی در سیستم سیالات
line	طرز
line	اتصال فیزیکی به ارسال داده
line	شعبه
by line	خط دوم یافرعی
line	محصول
line	لاین
line	رشته
line	در سمت
line	صفی در خط
line	خط صف
line by line	سطر به سطر
line	پوشاندن
line	استرکردن
line	اراستن
line	لجام
in line	شمشیر در وضع حمله
in line	همراستا
mean line	خط میان
line	: خط کشیدن
below the line	درامد یا هزینه غیر مترقبه
line	ترازکردن
line	بخط کردن
line	خط دار کردن
the line	صف
line	خط انداختن در
to come in to line	موافقت کردن
necessary line	خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
line out	قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
line	طناب خط
line	رسن
all along the line	درامتدادهمه خط
old line	محافظه کار
old line	دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
line	خط
line	طناب سیم
line	جاده
o o line	خط دیدبانی سپاه
o o line	خط تقسیم دیدبانی
line	دهنه
all along the line	در همه جا
along line	در امتداد خطوط
along line	در خط
line out	با خط علامت گذاشتن
to come in to line	در صف امدن
by-line	خط دوم یافرعی
out of line <idiom>	ناصحیح
line up	به ترتیب ایستادن
line up	به خط شدن
line of d.	مرز
on line	مستقیم
off line	منفصل
off line	قطع
off line	غیر متصل
off line	وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line	: خط
line up	ردیف ایستادن تیم
line-up	به خط شدن
line-up	به ترتیب ایستادن
line up <idiom>	سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up <idiom>	به درستی میزان کردن
line up <idiom>	به صف کردن
in line <idiom>	با محدودیت متداول
Which line goes to ... ?	کدام خط به ... میرود؟
by line	خط فرعی راه اهن
Which line goes to ... ?	کدام خط راه آهن به ... میرود؟
down the line <idiom>	درآینده
line-up	ردیف ایستادن تیم
out of line	جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
line	سطر
down line	بار کردن پایین خطی
on the line	هواپیمای اماده پرواز
on line	مورداستعمال
on line	داخل رده
on line	در خط
line of d.	حد فاصل
on line help	کمک مستقیم
by-line	کار یاشغل اضافی وزائد
by-line	خط فرعی راه اهن
on line	درون خطی
down the line	ضربه از کنار زمین
off line	برون خطی
out of line	خارج از خط جبهه
line	ریسمان
Are you still on the line?	خط را قطع نکردی؟
line	رشته بند
line	ردیف
on line	متصل
Are you still on the line?	هنوز پشت تلفن هستی؟
mooring line	طناب مهار مین
lumber's line	خط سینه ناو
mach line	موج ضربهای ضعیف
lyman line	خط لیمان
possibilities line	خط بودجه
pipe line	خط لوله
message line	خط مخابره

absorption line

خط جذب