Dictiornary-Farsi | absorption mean free path | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
absorption mean free path	مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب


Search result with all words

mean free path absorption	مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
Other Matches

mean free path	مسافت ازاد میانگین
mean free path	مسافت ازاد متوسط
mean free path for attenuation	مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
attenuation mean free path	مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path	مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
the f. path	جاده پیش یاجلویی
path	پیاده رو
I have been down that path.	مزه اش را چشیده ام ( بسرم آمده است )
path	باریک راه
path	جاده
path	راه
path	مسیر طریقت
path	جاده مال رو
path	مسیر
path	گذرگاه
path	محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
by path	جاده فرعی
path	لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
path name	نام مسیر
f. this path	ازاین راه برو
path	فرمان PATH
path	مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
path	مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
flight path	مسیر پرواز
critical path	مسیر بحرانی
base path	مسیر بین پایگاهها
bicycle path	راه دوچرخه رو
scan path	مسیر پیمایش
bicycle path	مسیر دوچرخه سواری
bridle path	راه باریک
bridle path	جاده اسب رو
critical path	مسیربحرانی
current path	مسیر عبور جریان برق
nerve path	گذرگاه عصبی
expansion path	مسیر گسترش
expansion path	مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
foot path	کوره راه
magnetic path	مسیر خطوط قوا
path analysis	تحلیل مسیر
path of expansion	مسیر توسعه
lightning path	مسیر برق
light path	مسیر نور
to beat a path	کوبیدن یک جاده
time path	مسیر زمانی
the primrose path	عیش و نوش جویی
primrose path	راه عیش وخوشی
roller path	ریل دواربرجک توپ
path of flight	مسیر هواپیما
path of flight	مسیر پرواز
path of expansion	مسیر گسترش
train path	اجازه عبور ترن روی یک خط
leakage path	مسیر خزش
leakage path	مسیر نشت
primrose path	راه تسلیم ورضا
motor path	گذرگاه حرکتی
roller path	صفحه بلبرینگ
glide path	مسیر پرواز در حال سرخوردن
path sweeping	پاک کردن مسیر
glide path	مسیر فرود ازاد
glide path	مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
path sweeping	مین روبی مسیر دریایی
critical path analysis	منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis	تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path method	سی پی ام
critical path analysis	تحلیل مسیر بحرانی
His path was strewn with flowers .	مقدم اورا گلباران کردند
critical path method	روش مسیر بحرانی
critical path analysis	استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
magnetic path length	طول مسیر خطوط قوا
absorption	درآشامی
absorption	انجذاب
absorption	جذب
absorption	درکشی
absorption	درآشامی فریفتگی
absorption	[گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
self absorption	غرق در خویش غرق شدن در افکار
self absorption	خود جذبی
absorption	میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
path [corridor] for emergency vehicles	راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
To be itching fo r a fight . To be on the war path.	سر دعوا داشتن
absorption ratio	ضریب درآشامی
absorption spectrophometry	طیف نور سنجی جذبی
absorption spectroscopy	طیف بینی جذبی
absorption ratio	نسبت جذب
absorption spectrum	طیف جذب
absorption spectrum	خطوط جذبی
absorption spectrum	طیف درآشامی
passive absorption	جذب غیرفعال
absorption losses	تلفات ناشی از جذب
absorption property	خاصیت جذب
absorption ratio	ضریب جذب
absorption power	قدرت جذب
absorption peak	قله جذب
absorption oil	روغن جذب کننده
absorption of water	مکش آب آشام
absorption of water	خیسی
absorption of water	جذب آب
absorption of light	جفب نور
absorption marker	عقربه جذب
absorption test	ازمایش جذب
absorption transition	تحول جذب
sound absorption	خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
sound absorption	جذب صدا
sound absorption	جذب صوت
absorption spectrum	طیف جذبی
vibration absorption	میرایی نوسان یا ارتعاش
light absorption	جذب نور
heat absorption	جذب حرارت
gas absorption	جذب گاز
gas absorption	تنفس گاز
molecular absorption	جذب مولکولی
dielectric absorption	جذب دی الکتریک
absorption tube	لوله جذب
absorption representation	[حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
active absorption	جذب فعال
atmospheric absorption	جذب جوی
atmospheric absorption	درآشامی جوی
atomic absorption	جذب اتمی
infrared absorption	جذب زیر قرمز
water absorption	آب پذیری
water absorption	جذب آب
gas absorption	مکش گاز
absorption loss	اتلاف جذب
absorption countertube	لوله جذب
absorption compound	ترکیب شیمیایی جذب کننده
absorption color	رنگ جذب
absorption coefficient	ضریب جذب
absorption vessel	فرف جذب
absorption cell	فرف جذب
absorption capacity	فرفیت جذب
absorption constant	ضریب جذب
absorption bulb	حباب جذب
absorption bottle	بطری جذب
absorption band	نوار جذب
absorption apparatus	دستگاه جذب
absorption tower	برج جذب
coefficient of absorption	ضریب جذب
absorption column	ستون جذب
absorption curve	منحنی جذب
absorption liquid	مایع جذب
absorption lines	خطوط دراشامی
absorption lines	طیف جذبی
absorption line	خط جذب
absorption limit	لبه جذب
absorption law	قانون جذب
index of absorption	شاخص جذب
absorption index	شاخص جذب
absorption foil	ورق جذب
absorption flask	بالن جذب
absorption dynamometer	توان سنج جذبی
absorption edge	لبه جذب
absorption factor	ضریب جذب
direct absorption process	فرایند جذب مستقیم
absorption of charged particles	جذب ذرات باردار
absorption cross section	مقطع جذب
absorption of condenser charge	جذب بار
absorption refrigerating machine	دستگاه سردکننده جذبی
free	پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free	پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free	فاقد
free	تحویل
free	بخشودن
free	ازادکردن
free	جایز
free will	اراده ازاد
free	موجود در دیسک یا حافظه
free	حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free in and out	بدون هزینه تخلیه و بارگیری
having free will	ازادکار
i did that of my own free will	به میل خود
i did that of my own free will	این کار را کردم
You are free to go now.	اکنون آزادید بروید.
free <adj.>	دست و دلباز
free	مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free will	اختیاری
free will	ازادی اراده
free	پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free	آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free will	طیب خاطر
having free will	فاعل مختار
free for all	زدوخوردهمگانی
free will	اختیار
free	مجاز منفصل
free	روا
free	رایگان سخاوتمندانه
free	مجانی
free	اختیاری مختار
free	مستقل
free	مطلق
free	ازاد
free-for-all	مسابقه بین این اسبها
free-for-all	اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free	رها
free	بطور مجانی ازادکردن
free	کمی محدودیت نوع اسلحه
free	حرکت قایق در جلو باد
free for all	داد وبیداد
free	بازیگر ازاد
free	ترخیص کردن میدانی
free with ones money	ولخرج