Dictiornary-Farsi | abstract symbol | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 107 (6 milliseconds)

English	Persian
abstract symbol	نماد بی مسما


Other Matches

abstract	انتزاعی
abstract	مطلق
abstract	فهرست خلاصه برآورد
abstract	چکیده
abstract	انتزاعی تجریدی
abstract	مجزا کردن
in the abstract	ازروی تجرید
in the abstract	فی الجمله
in the abstract	بطورمطلق یامجرد
abstract	معنی
abstract	زبده انتزاعی
abstract	:ربودن
abstract	بردن
abstract	کش رفتن
abstract	خلاصه کردن
abstract	چکیده چکیده کردن
abstract	جداکردن تجزیه کردن
abstract	جوهرگرفتن از عاری از کیفیات واقعی
abstract	نمودن
abstract	:خلاصه
abstract	صریح
abstract	معنوی
abstract	بی مسمی خشک
abstract	غیرعملی
abstract	مطلق خیالی
abstract	مجرد
abstract	مجمل خلاصهء کتاب
abstract algebra	جبر مجرد [ریاضی]
an abstract term	اسم بی مسما
abstract thinking	تفکر انتزاعی
abstract noun	اسم معنی
abstract a deed	قباله ایی را خلاصه کردن
an abstract term	تعبیر تصویری
abstract representation	[ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
symbol	سمبل
symbol	نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
symbol	نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
symbol	نشان
symbol	رمز
symbol	نشانه
symbol	مظهر
symbol	علامت
symbol	بصورت سمبل دراوردن
symbol	رقم
symbol	رمز اشاره
symbol	نماد
symbol	اشاره
symbol	علامت ترسیمی علامت فرمولی
symbol	اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol	رمز اشاره شاخص
symbol	لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است
symbol	علامت نمون
terminating symbol	نماد پایان بخش
terminal symbol	علامت پایانی
terminal symbol	نماد پایانی
term symbol	نشانه جمله طیفی
tracking symbol	نماد پیگردی
symbol table	جدول علامت
symbol table	جدول نمادها
symbol stringe	رشته نمادی
symbol manipulation	دستکاری نمادها
tracking symbol	علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
shorthand symbol	مخفف
symbol table	جدول نمادها جدول نمادی
status symbol	نشانهی شان و اعتبار
status symbol	علامت مقام
status symbol	نماد منزلت
variable symbol	نماد متغییر
universal symbol	نماد همگانی
Symbol font	نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
accounting symbol	علایم مشخصه حساب
flowcharting symbol	علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
flowchart symbol	نماد نمودار گردشی
flowchapt symbol	نماد روند نما
external symbol	علامت خارجی
distinguished symbol	نماد متمایز
decision symbol	علامت تصمیم
connector symbol	علامت اتصال
appropriation symbol	کد اعتبار
composite symbol	علامت ترکیبی
base symbol	علایم قراردادی مبنا
authority symbol	نماد قدرت
appropriation symbol	کد بودجه
annotation symbol	علامت حاشیه نویسی
aiming symbol	ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
logic symbol	نماد منطقی
logic symbol	علامت منطقی
punctuation symbol	نماد نقطه گذاری
special symbol	نماد ویژه
nonterminal symbol	نماد غیر پایانی
mnemonic symbol	نماد حفظی
logical symbol	علامت منطقی
special symbol	نماد خاص
phallic symbol	نماد قضیب
processing symbol	علامت پردازش
symbol substitution test	ازمون جانشین سازی نمادها
symbol arrangement test	ازمون نمادارایی
token [symbol, abbreviation]	مخفف
predefined process symbol	علامت فرایند از پیش تعریف شده
It is not much of a reputation (status symbol) for one.	اینهم برای آدم شهرت نشد
input output symbol	علامت ورودی- خروجی
external symbol dictionary	فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
symbol digit test	ازمون نماد- رقم
predefined process symbol	نماد فرایند از پیش تعریف شده
kahn's test of symbol arrangement	ازمون نماد ارایی کان
the Green Dot® [recycling symbol]	علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]

abstract symbol

نماد بی مسما