Dictiornary-Farsi | acceptance by conduct | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 103 (2 milliseconds)

English	Persian
acceptance by conduct	قبول فعلی


Other Matches

by acceptance	از طریق قبولی نویسی
acceptance	قبول قرارداد
acceptance	قبولی
acceptance	قبول
acceptance	برداشت
acceptance	افت
acceptance	کاهش
acceptance	تصویب یک پیشنهاد
acceptance	مقبولیت
acceptance	حوالهء قبول شده
acceptance	قبولی حواله
acceptance	پذیرش
self acceptance	خویشتن پذیری
non acceptance	عدم قبول
conduct	انتقال دادن رهبری کردن
conduct	جریان
conduct	رفتار اخلاقی
conduct	اداره کردن کشیده شدن
conduct	هدایت کردن
conduct	سیره
you must a for that conduct	باید از این طرز رفتار پوزش بخواهید
conduct	جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conduct	معاطات
conduct	رفتار کردن رهبری کردن
conduct	هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct	اجرا کردن
conduct	رفتار
conduct	سلوک
conduct	هدایت کردن بردن
conduct	اداره کردن
conduct	کردار
conduct	اجرا کردن هدایت کردن
express acceptance	قبول صریح
final acceptance	آزمایش قبولی نهایی ناو
acceptance test	آزمون پذیرش
bank acceptance	قبولی بانکی
bank acceptance	دریافتی
accommodation acceptance	برات دوستانه
acceptance trial	آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
acceptance tolerance	حد مجاز قابل قبول
ready acceptance	حسن قبول
group acceptance	پذیرش گروهی
trade acceptance	برات قبولی
social acceptance	پذیرش اجتماعی
refusal of acceptance	نکول
protest for non acceptance	اعتراض نکول
offer and acceptance	ایجاب و قبول
market acceptance	پذیرش کالا توسط بازار
implied acceptance	قبول ضمنی
acceptance tests	آزمایشهای تحویل
acceptance test	آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
acceptance of goods	قبول کردن کالا
acceptance limit	حد قابل قبول
acceptance of offer	پذیرش پیشنهاد
acceptance by words	قبول قولی
acceptance credit	اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی
acceptance date	تاریخ قبولی
acceptance duty	الزام به قبولی نویسی
acceptance number	عدد ملاک قبول
acceptance limit	حد پذیرش
acceptance of goods	پذیرفتن کالا
acceptance of offer	قبولی پیشنهاد
acceptance sampling	پذیرش کالاپس از نمونه برداری
acceptance sampling	نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
safe conduct	خط امان
he has a loose conduct	ادم هرزه ایست
his conduct is object	رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست
safe conduct	امان نامه
iam a of such conduct	از این رفتار شرمنده ام
unsporting conduct	برخورد ناجوانمردانه
conduct safe	جواز امان
safe conduct	رخصت عبور
to conduct oneself	رفتاریا سلوک کردن
to be a spyonany one's conduct	رفتاریاکاربدکسی راپاییدن
safe conduct	سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conduct	امان دادن
safe conduct	جواز امان
good conduct	خوش رفتاری
good conduct	حسن اخلاق
safe conduct	اجازه عبور از منطقه ممنوعه
an unprincipled conduct	رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
bad conduct	بد رفتاری
bad conduct	سو رفتار
safe conduct	جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
conduct disorder	اختلال رفتاری
conduct grade	درجه هدایت یک ماده
conduct money	هزینه سفرشاهد
conduct grade	نمره انضباط
conduct safe	خط امان
good conduct	خوش رفتاری کردن
conduct of fire	هدایت تیراندازی
conduct of fire	اجرای تیراندازی
conduct of fire	اجرای اتش
special acceptance of a bill of	قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
documents aganist acceptance	تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
to conduct [run] a campaign	مبارزه ای [مسابقه ای] را اجرا کردن
unsports manlike conduct	رفتار ناجوانمردانه
safe conduct holder	مستامن
temporary safe conduct	امان
bad conduct discharge	اخراج از خدمت
bad conduct discharge	اخراج به علت عدم صلاحیت
To conduct a meeting in an orderly manner.	جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن