English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English Persian
acceptance date تاریخ قبولی
Other Matches
acceptance قبول قرارداد
acceptance پذیرش
acceptance قبولی حواله
acceptance حوالهء قبول شده
acceptance مقبولیت
acceptance تصویب یک پیشنهاد
acceptance قبولی
acceptance قبول
acceptance برداشت
acceptance افت
by acceptance از طریق قبولی نویسی
acceptance کاهش
self acceptance خویشتن پذیری
non acceptance عدم قبول
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
acceptance of offer قبولی پیشنهاد
acceptance by conduct قبول فعلی
acceptance by words قبول قولی
acceptance credit اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی
acceptance test آزمون پذیرش
acceptance of offer پذیرش پیشنهاد
acceptance duty الزام به قبولی نویسی
acceptance limit حد قابل قبول
acceptance limit حد پذیرش
acceptance number عدد ملاک قبول
acceptance of goods قبول کردن کالا
acceptance sampling پذیرش کالاپس از نمونه برداری
acceptance of goods پذیرفتن کالا
acceptance sampling نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
acceptance tests آزمایشهای تحویل
group acceptance پذیرش گروهی
implied acceptance قبول ضمنی
market acceptance پذیرش کالا توسط بازار
ready acceptance حسن قبول
refusal of acceptance نکول
social acceptance پذیرش اجتماعی
trade acceptance برات قبولی
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
bank acceptance قبولی بانکی
bank acceptance دریافتی
accommodation acceptance برات دوستانه
acceptance trial آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
acceptance tolerance حد مجاز قابل قبول
offer and acceptance ایجاب و قبول
express acceptance قبول صریح
protest for non acceptance اعتراض نکول
special acceptance of a bill of قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
documents aganist acceptance تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
date خرما
date افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
value date تاریخ ارزش
value date تاریخ اجرا والور
out-of-date <idiom> از مد افتاده (دمد)
to date باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
She will only date you if you ... او [زن] فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
best-by date تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
up-to-date امروزی تازه مطابق روز
date افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
the date was not specified نشده بود
the date was not specified تاریخ ان معلوم
date درخت خرما
date نخل تاریخ
date زمان
no date بی تاریخ
of even date دارای همان تاریخ
date مدت معین کردن
date سنه
date قرار دادن داده در یک متن
date تاریخ
date موعد
date تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
date در حال حاضر یا اخیراگ امروزی
date قدیمی
up-to-date متداول
up to date تجدید نظر کردن
out of date از تاریخ گذشته
up to date متداول
out of date از مد افتاده
out of date منسوخه
out of date قدیمی
up-to-date مطابق اخرین طرز
out of date منقضی شده
up to date مطابق روز
up to date تصحیح شده
up to date حاوی اخرین اطلاعات
up-to-date تازه
up-to-date بهنگام
up to date مطابق اخرین طرز
up-to-date حاوی اخرین اطلاعات
date تاریخ روز و ماه و سال
date فرمان DATE
up-to-date تصحیح شده
up-to-date تجدید نظر کردن
up-to-date مطابق روز
up to date تازه
up to date بهنگام
up to date جدید
up-to-date جدید
up to date امروزی تازه مطابق روز
post date پیش تاریخ کردن
post date تاریخ اینده گذاشتن
schedule date موعد طبق برنامه
maturity date موعد
maturity date تاریخ سررسید
letter of even date نامه همین تاریخ
julain date تاریخ ژولین
julain date تقویم ژولین
date stamp مهرتاریخ
sailing date تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
date tree درخت خرما
date-stone [سنگ ترکیب شده در دیوار که تاریخ ساخت آن بنا در آن قید شده است.]
date [appointment] تاریخ
accommodation date تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
best-before date [BBD] تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
date [appointment] وعده ملاقات
date of birth تاریخ تولد
I have a date with my fiandee. با نامزدم قرار ملاقات دارم
date of birth تاریختولد
system date تاریخ سیستم
target date زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
termination date تاریخ پایان
date [appointment] قرار ملاقات
sell-by date فروشبراساستاریخمصرف
Date of departure . Departure date. تاریخ عزیمت (روز حرکت )
What is todays date ? تاریخ امروز چیست ؟
from the date on wards از این تاریخ به بعد
backdating date پیش تاریخ
date labourer معادل daysman
date of acquisition تاریخ خریداری
date of acquisition تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
date of grace مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
date of maturity تاریخ سررسید
date of maturity موعد
date of maturity تاریخ انقضاء
date of maturity موعد پرداخت
blind date قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
date of payment موعد پرداخت
date of shipment تاریخ حمل
date labourer کارگر روزمزد
date labour کار روز مزد
basic date تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic date تاریخ ترفیع
closing date تاریخ انقضاء
closing date اخرین روز اخرین فرصت
completion date تاریخ تکمیل
completion date تاریخ انجام کار
creation date تاریخ افرینش
creation date تاریخ ایجاد
critical date مدت زمان بحرانی
current date تاریخ جاری
date in issuing تاریخ صدور
date of issuance تاریخ صدور
due date تاریخ تادیه
due date سررسید
due date موعدمقرر
effective date تاریخ اجرا
effective date تاریخ شروداجرای دستورالعمل
expiration date تاریخ انقضا
expiry date تاریخ انقضاء
due date تاریخ سررسید
expiry date سررسید
due date موعد مقرر
delivery date تاریخ تحویل
date plum خرماندو
date palm درخت خرما
due date سر رسید
international date line خط بین المللی تغییر تاریخ
date time group گروه تاریخ و زمان
international date line خط موافقتنامه بین المللی
to date a letter forward کاغذی راتاریخ عقب ترگذاشتن
international date line خط تقسیم نیروهای بین المللی
date time group گروه ساعت و زمان
due at a specified date after sight وعده دار
due at a specified date after sight مدت دار
due at a specified date after sight موجل
automatic release date تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
date of change of acountability تاریخ تسویه حساب
expiry date of the credit تاریخ انقضای اعتبار
The date of the meeting has been advanced. تاریخ جلسه جلو افتاده است
Date and place of departure. تاریخ ؟ محل حرکت
minimum durability date [MDD] تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
date on which a bill falls due موعد پرداخت برات یا سفته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com