English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
accuracy control کنترل دقت
Search result with all words
accuracy control character دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
Other Matches
accuracy کدی که تشخیص میدهد آیا داده دقیق است و یا باید توسط یک وسیله خاص از ثبت درآید
accuracy هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
accuracy تعریف دقیق تر خواهد بود
accuracy دقت و صحت
accuracy درجه دقت درستی
accuracy صحت
accuracy دقت
accuracy درستی
accuracy کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
accuracy life عمر قانونی لوله جنگ افزار
instrumental accuracy دقت دستگاه
dimensional accuracy دقت اندازه
loss of accuracy فقدان دقت
measuring accuracy دقت اندازه گیری
frequency accuracy دقت فرکانس
accuracy of data صحت داده های آماری
accuracy to size دقت اندازه گذاری
accuracy compulsion وسواس دقت
accuracy to gage دقت سنجش
accuracy to gage دقت اندازه گیری
accuracy of fire دقت تیر
accuracy test آزمون دقت
accuracy score نمره دقت
high accuracy measurement سنجش دقیق
to keep under control تحت نظارت نگه داشتن
self-control خودگردانی
self-control خویشتنداری
I cant help it. It is beyond my control. دست خودم نیست
self control قوه خودداری
self control کف نفس
self control مسک نفس
self control خودداری
self-control خودداری
control کنترل کردن
control نظارت و ممیزی کردن
control توپزن دقیق
control فرمان
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control کنترل کردن مهار کردن
control مهار
control کاربری
control نظارت
control کنترل بازبینی
control بازرسی
control نظارت کردن تنظیم کردن
control نظارت کردن
control بازرسی کردن
control کنترل کردن فرمان
control کنترل
control مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control واپاد
control بازدید
control بازرسی نظارت جلوگیری
control اختیار
exchange control نظارت ارز
exchange control کنترل ارز
esi control control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
control towers برج کنترل
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
control sequence ترتیب کنترل
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control کنترل ارزی
experimental control کنترل ازمایشی
external control کنترل خارجی
control towers برج مراقبت
error control کنترل خطا
erosion control جلوگیری از فرسایش
disaster control روش مقابله با سوانح و بلایا
disaster control روش کنترل سوانح
electronic control تنظیم الکترونیکی
electronic control کنترل الکترونیکی
electronic control فرمان الکترونیکی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
direct control کنترل مستقیم
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
electric control کنترل الکتریکی
control sheet برگ کنترل
digital control کنترل دیجیتالی
delusion of control هذیان کنترل شدگی
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control کنترل میدان
fighter control کنترل شکاریها
flight control کنترل پرواز
flight control سیستم کنترل هواپیماها
flood control سیل بندی
flow control کنترل جریان
fly control برج کنترل
fly control قسمت کنترل پرواز
focusing control تنظیم تمرکز
volume control کنترل شدت صوت
forms control کنترل فرم ها
volume control پیچ صدا
framing control پیچ تنظیم تصویر
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
control section بخش کنترل
fighter control کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control اطفاء حریق
fire control جلوگیری از اتش سوزی
fire control سیستم کنترل اتش
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
control section قسمت کنترل
fire control کنترل اتش
fire control دستگاه کنترل اتش توپخانه
fire control کنترل یا هدایت اتش
wage control کنترل دستمزد
fiscal control نظارت مالی
fiscal control کنترل مالی
material control کنترل مواد
control structure ساختارکنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control statement جمله کنترلی
control slide غلتگاه کنترل
control total جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
control slide کشوی کنترل
control transmitter دستگاههای همگرد
control unit واحد کنترل
control signals علائم کنترلی
control unit قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
control variable متغیر کنترل شده
control system سیستم کنترل
control station ایستگاه کنترل
control structure ساخت کنترل
control store انباره کنترل
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
control status وضعیت کنترل اتش
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
control surface سطح کنترل
control surface سطح فرمان
control knob دکمههایکنترل
control switch کلید فرمان
control system سیستم فرمان
control structure ساختار کنترلی
control status وضعیت کنترلی
control vehicle تانک نافم حرکت
control vehicle خودرونافم ستون یا نافم حرکت
control wheel صفحه کنترل
control keys کلیدهایکنترل
control deck کنترلعرشه
damage control کنترل خسارات
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
damage control کنترل کردن خسارات
damage control اسیب گیری
control box جعبهکنترل
control bar میلهکنترل
colour control کنترلرنگ
data control کنترل داده ها
climate control کنترلدما
centring control دکمهکنترلصفحه
cursor control کنترل مکان نما
crystal control تنظیم با بلور
control wheel صفحه تنظیم کننده
control word کلمه کنترل
control words کلمات کنترلی
control signals سیگنالهای کنترلی
control zone منطقه کنترل هوایی
control signal علامت کنترل
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
control ship ناو کنترل کننده عملیات دریایی
corrosion control جلوگیری و کنترل خوردگی
cortical control کنترل مغزی
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
decentralized control کنترل غیر تمرکزی
load control تنظیم با بار خارجی
minor control کنترل ضعیف
minor control کنترل کم
mixture control کنترل مخلوط
monetary control کنترل پولی
monetary control نظارت پولی
motor control کنترل حرکتی
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
net control کنترل شبکه
net control ایستگاه کنترل شبکه
numerical control کنترل عددی
organization control کنترل سازمانی
sequence control کنترل ترتیب
sequence control کنترل ترتیبی
loop control کنترل حلقه زنی
speed control کنترل عده دور
speed control کنترل سرعت
spark control نافم جرقه
magnetci control کنترل فرمان مغناطیسی
span of control حوزه نظارت
social control کنترل اجتماعی
size control کنترل اندازه
manpower control کنترل نیروی انسانی
manual control کنترل دستی
sequential control کنترل ترتیبی
sequence control کنترل متوالی
output control تنظیم انرژی خروجی
peaking control نافم اوج دهندگی
salinity control نمکزدایی
ride control سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
production control کنترل تولید
program control کنترل برنامه
project control کنترل پروژه
reverse control کنترل معکوس
regeneration control فرمان واکنشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com