Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English
Persian
acoustic screen
تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
Other Matches
acoustic
صوتی
acoustic
مربوط به صدا
acoustic
تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد
acoustic
روش اصلی ذخیره سازی داده
acoustic
حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
acoustic
تابلوی صوتی که پشت رسانه برای کاهش صدا قرار دارد
acoustic
فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد
acoustic
با استفاده از انرژی صوتی
acoustic
آوا شنودی
acoustic
وابسته به شنوایی
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
صوت شناختی
acoustic
به طریقه صوتی
acoustic filter
صافی صوتی
acoustic intensity
شدت اکوستیکی
acoustic intensity
شدت صوتی
acoustic investigation
جستار صوت شناختی
acoustic memory
حافظه صوتی
acoustic minehunting
مین یابی صوتی
acoustic minehunting
روش اکتشاف مین به طریق صوتی
acoustic feedback
واخوراند صوت
acoustic dispersion
سیستم پخش اکوستیک
acoustic dispersion
پژواک
acoustic coupler
جفت سازصوتی
acoustic coupler
تطبیق دهنده صوتی
acoustic coupler
تزویج کننده صوتی
acoustic coupler
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
acoustic circuit
مدار عکس العمل انفجار صوتی
acoustic spectrum
طیف صوتی
acoustic circuit
مدار صوتی مین
acoustic nerve
عصب شنوایی
acoustic pressure
فشار صوتی
acoustic ceiling
سقف عایق پوش
acoustic guitar
گیتاراکوستیک
acoustic meatus
مجرای شنوایی
acoustic wave
صوت
acoustic wave
موج صوتی
acoustic type
سنخ شنیداری
acoustic vases
[ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
acoustic synchronizer
همزمان ساز صوتی
acoustic signal
سیگنال صوتی
acoustic signal
علامت صوتی
acoustic sweeping
روبیدن صوتی
acoustic coupler
کوپلر اکوستیک وصل کننده صوتی
acoustic delay line
خط تاخیر دهنده صوتی
active acoustic torpedo
اژدر صوتی عامل
acoustic resonance device
دستگاه همنوایی صوتی
instantaneous acoustic intensity
شدت صوت لحظهای
screen
محافظ
screen
انتخاب کردن
one way screen
اینه یکسویه
on screen
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
screen
پاسیوری کردن
screen
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen
روی پرده افکندن
screen
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen
تور سیمی نصب کردن
screen
الک کردن غربال کردن
screen
تور سیمی پنجره توری دار
screen
دیوار تخته حفاظ
screen
غربال
screen
صفحه تلویزیون
screen
پرده سینما
screen
پرده
screen
نقاب
on-screen
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
to screen
[from]
[با پرده]
محافظت کردن
[از]
screen
صفحه تصویر
screen
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen
escort :syn
screen
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen
جدا کردن
screen
صفحه
screen
الک پرده چتر
screen
جدار
screen
پرده پوشش
screen
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen
سد کردن
screen
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen
اشغالگیر
screen
تیغه
screen update
بروز دراوردن صفحه
side screen
چادر افتاب گیر
silver screen
پرده سینما
smoke screen
پرده دود
smoke screen
موجب تاریکی وابهام
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
splash screen
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
silver screen
سینما
screen position
مکان صفحه
screen dump
روبرداری صفحه
screen dump
رونوشت صفحه نمایش
screen factor
ضریب شبکه
screen font
فونت یا قلم صفحه نمایش
screen generator
مولد صفحه
screen generator
مولد صفحه نمایش
screen grid
شبکه پردهای
screen grid
توری غربال
screen memory
خاطره پوشان
screen pass
پاس کوتاه به جلو پشت سددفاعی
screen pipe
لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
screen coordinator
هماهنگ کنند پوشش دریایی
splinter screen
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
start up screen
صفحه اغازگر
screen print
چاپتصویر
screen window
پوششپنجره
flat-screen
تخت
small screen
صفحهتلویزیون
On the movie screen.
روی پرده سینما
choir-screen
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
chancel-screen
[پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
altar-screen
[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
genetic screen
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
screen case
صفحهنمایش
projection screen
صفحهنورافکن
monitor screen
صفحهنمایشگر
startup screen
متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
TFT screen
SCREEN TRANSISTOR FILM THIN
TFT screen
روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
tilting screen
صفحه نوسان کننده
to screen a scene
در روی پرده نشان دادن
touch screen
صفحه نمایش لمسی
vieming screen
صفحه تلویزیون
viewing screen
صفحه تصویر
wind screen
شیشه جلوی اتومبیل
screen size
اندازه صفحه
genetic screen
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
screen capture
جذب صفحه نمایش
split screen
صفحه شکسته
band screen
صافی مخازن
bar screen
سرند
bar screen
غربال
bar screen
ریچه مشبک
bar screen
دریچه مشبک
split-screen
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
brass screen
توری برنجی
fire screen
پنجره بخاری
flashback screen
توری مانع شعله
fluorescent screen
صفحه فلوئورسان
antisubmarine screen
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
metallized screen
صفحه تصویر الومینیمی
aluminized screen
صفحه تصویر الومینیمی
split screen
صفحه شکافته
split screen
صفحه تقسیم بندی شده
split screen
صفحه نمایش تقسیم شده
split screen
صفحه نمایش دوبخشی
split-screen
صفحه شکافته
split-screen
صفحه تقسیم بندی شده
split-screen
صفحه نمایش تقسیم شده
split-screen
صفحه نمایش دوبخشی
split-screen
صفحه شکسته
split screen
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
fluorescent screen
صفحه فلورسنت
road screen
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
magnetic screen
حفاظ مغناطیسی
moving screen
گشتی ممانعتی
moving screen
پوشش ممانعتی
off screen buffer
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
off screen formatting
قالب بندی نامریی
off screen image
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
on screen formating
قالب بندی مرئی
panel screen
صفحه
picture screen
صفحه تصویر
radar screen
صفحه تصویر رادار
radar screen
indicator position plain :syn display radar
magnetic screen
سپر مغناطیسی
luminescent screen
صفحه تصویر روشن
focusing screen
شیشه مات
full screen
تمام صفحه
light screen
پرده نور
graphics screen
صفحه گرافیکی
light screen
صفحه نور
screen grid voltage
ولتاژ شبکه پردهای
bit mapped screen
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
youch sensitive screen
صفحه حساس به تماس
bit mapped screen
RA قرار گیرد
eighty column screen
صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
full screen terminal
پایانه تمام صفحه
luminescent screen tube
لامپ تصویر روشن
half tone screen
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
to screen one's eyes from the sun
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
screen saver utility
برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
wind screen wiper
برف پاک کن
anti dazzle screen
شیشه ضد نور
anti dazzle screen
شیشه نورگیر
ansi screen control
کنترل صفحه نمایش ANSI
mirror backed screen
صفحه تصویر الومینیمی
metal backed screen
صفحه تصویر الومینیمی
dark trace screen
صفحه تصویر تاریک
full screen editing
ویرایش تمام صفحه
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
air operated pendulum type screen wiper
بادامک پاندولی بادی
acoustic meatus
[Meatus acusticus]
مجرای گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com