Dictiornary-Farsi | action oriented management report | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
action oriented management report	گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد


Other Matches

record oriented database management	برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
table oriented database management progr	برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
management report	گزارش مدیریت
action report	گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
oriented	گرویده
oriented	متمایل به
oriented	جهت دار
software oriented	نرم افزارگرا
task oriented	تکلیف گرا
future-oriented <adj.>	آینده گرا
sense oriented	حس گرا
application oriented	کاربرد گرا
area oriented	بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
byte oriented	لقمه گرا
transaction oriented	تراکنش گر
future-oriented <adj.>	پایدار [نسبت به آینده]
target-oriented <adj.>	هدف دار
goal-oriented <adj.>	هدف دار
target-oriented <adj.>	مقصد گرا
target-oriented <adj.>	هدف گرا
goal-oriented <adj.>	هدف گرا
problem oriented	مسئله گرا
object oriented	استفاده میکند
object oriented	تصویری که از بردارهای تعریف
object oriented	زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
object oriented	روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
motor oriented	حرکت گرا
mission , oriented	لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
goal oriented	مقصد گرا
machine oriented	ماشین گرا
goal oriented	هدف گرا
object oriented	استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
computer oriented	کامپیوتر گرا
market oriented	در جهت بازار
procedure oriented	رویه گرا
market oriented	بازاری
goal-oriented <adj.>	مقصد گرا
machine oriented language	زبان ماشین گرا
magazines computer oriented	مجلات کامپیوتری
word oriented computer	کامپیوتر کلمه گرا
human oriented language	زبان ارایش یافته بشری
competition oriented pricing	قیمت گذاری رقابت امیز
character oriented protocol	پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
computer oriented language	زبان کامپیوترگرا
procedure oriented language	زبان رویه گرا
application oriented language	زبان کاربردی
problem oriented language	زبان باگرایش مسئله
problem oriented language	زبان مسئله گرا
demand oriented pricing	قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
object oriented programming	برنامه نویسی مقصود گرا
object oriented graphics	نگاره سازی موضوعی
transaction oriented processing	پردازش تغییرگرا
user oriented language	زبان استفاده کننده گرا
object oriented programming language	زبان برنامه نویسی موضوعی
management	اداره
management	سرپرستی
management	ترتیب
management	مدیران کارفرمایی
management	property endowed the affairsof the of تولیت عین موقوفه
management	ship leader
management	هدایت یا سازماندهی
management	برنامه ریزی
management	حیله
management	مدیریت
management	اجرا و نگهداری شبکه
management	حل و عقد
management	سازماندهی
management	مدیریت وریاست حسن تدبیر
task management	مدیریت وفیفه
file management	مدیریت پرونده
personnel management	مدیریت پرسنلی
supply management	مدیریت عرضه
file management	مدیریت پرونده ها
facilities management	مدیریت امکانات
task management	مدیریت کار
operational management	مدیریت عملیاتی
watershed management	ابخیزداری
career management	مدیریت مشاغل
career management	مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
record management	مدیریت مدارک
concurrency management	مدیریت همزمانی
configuration management	مدیریت پیکربندی
production management	مدیریت تولید
resource management	مدیریت منبع
scientific management	مدیریت علمی
data management	مدیریت داده ها
personnel management	اداره کردن پرسنلی
personnel management	مدیریت استخدام
ownership and management	مالکیت و مدیریت
demand management	مدیریت تقاضا
record management	مدیریت رکوردها
database management	مدیریت پایگاه داده ها
management accounting	تهیه حساب جهت مدیران
management system	سیستم مدیریت
management science	علم مدیریت
industrial management	مدیریت صنعتی
inventory management	مدیریت موجودی
job management	مدیریت برنامه
management graphics	مدیریت گرافیک
management expenses	مخارج اداری
management expenses	مخارج مدیریت
management coding	سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
memory management	مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
management group	ائتلاف تجاری
management group	ائتلاف چند شرکت
board of management	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
watershed management	کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
game management	شکارداری
monopoly management	مدیریت انحصاری
watershed management	انجیرداری
game management	شکاربانی
wildlife management	مدیریت حیات وحش
financial management	مدیریت مالی
memory management	مدیریت حافظه
materials management	مدیریت مواد
file management	مدیریت فایل
materiel management	مدیریت اماد
materiel management	مدیریت اقلام
management board	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management system	سیستم اداره
report	اطلاع دادن
report	معرفی کردن خود
report	خبردادن
report	شایعه
report	انتشار
report	صدا
report	گزارش دادن
report	گزارش
report	شهرت
report	گزارش دادن به
report	صدای شلیک
report	گزارش دیدبانی
report	گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
the report goes	چنین گویند
report	خبر
report	مدرک
report	گواهی
data base management	مدیریت پایگاه داده ها
data base management	مدیریت پایگاه داده
memory management program	برنامه مدیریت حافظه
database management system	سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
database management program	برنامه مدیریت پایگاه داده ها
file management program	برنامه مدیریت فایل
project management system	سیستم مدیریت پروژه
middle level management	مدیریت سطح متوسط
top level management	مدیریت سطح بالا
data processing management	مدیریت پردازش داده
data management system	سیستم مدیریت داده ها
data management programs	برنامههای مدیریت داده ها
project management program	برنامه مدیریت پروژه
command management system	سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
lower level management	مدیریت سطح پایین
home management software	برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
information management system	سیستم مدیریت اطلاعات
information resource management	مدیریت منبع اطلاعات
institute of materials management	موسسه مدیریت مواد
management information system	سیستم مدیریت اطلاعات
management information system	نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
association for system management	یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
army management structure	سازمان مدیریت نیروی زمینی
relational database management	مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
spatial data management	مدیریت داده فضایی
paged memory management	مدیریت حافظه صفحه بندی شده
mortar report	گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
to report for duty	برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
feeder report	گزارشات تکمیلی
subemit a report	گزارش دادن
report cards	کارنامه
submit a report	گزارش دادن
survey report	گزارش بازرسی
feeder report	گزارشات بعدی
technical report	گزارش فنی
draft report	گزارش نیمه نهایی
neither report was correct	هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
to report oneself	حاضر شدن وخود را معرفی کردن
error report	گزارش خطا
this report is incredible	این گزارش را نمیتوان باورکرد
final report	گزارش نهایی
i saw the report in the rough	من پیش نویس این گزارش رادیدم
to report to the police	خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
press report	گزارش خبری
to write up a report	به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report	به تفصیل نوشتن گزارشی
interim report	گزارش پیشرفت کار
to make out a report	به تفصیل نوشتن گزارشی
an incomprehensive report	گزارش کوتاه
hot report	اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
report card	کارنامه
fitness report	گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
fitness report	تعرفه خدمتی
flash report	گزارش انی
flash report	گزارش برق اسا
hot report	گزارش مهم
viva report	گزارش شفاهی
evaluation report	گزارش ارزیابی وضعیت
to report [to a body]	گزارش دادن [به اداره ای]
to draw up a report	به تفصیل نوشتن گزارشی
status report	گزارش وضعیت
command report	گزارش فرماندهی
annual report	گزارش سالانه